تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

تشویق کار خوب

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ

tashvigh

 

 

آن زمان که در مراسم نماز جمعه بمب گذارى کرده بودند، من هم در مراسم شرکت کرده بودم. مادرم و بقیه فامیل در خانه آقا بودند. چون خبرى از من نشده بود، همه نگران شده بودند. وقتى وارد خانه شدم، دیدم مادرم معترضانه گفت: تو چرا رفتى؟ تو که باردار بودى، چرا رفتى؟ به خاطر بچه‌ات هم که شده، نباید مى‌رفتى.
این را هم بگویم که از قبل شایع شده بود که آن مراسم نماز را صدامیان یا بمباران مى کنند و یا در آن بمب گذارى. نگرانى مادرم هم از این بابت بود؛ ولى آقا که سر میز ناهار نشسته بودند، با خنده اى به من گفتند:«سالمى؟» و من تشکر کردم. ایشان آهسته در گوشم گفتند: «خیلى کار خوبى کردى که رفتى. خیلى ازت خوشم آمد که به چنین نمازى رفتى.»

📚برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج۱، ص۴۲، به نقل از خانم زهرا اشراقی، نوه امام

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی