تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

 

همسر شهید زین الدین درباره اهتمام این شهید به یاری دادن همسر در امور منزل می‏ گوید: ظرفهای شام معمولاً دو تا بشقاب و یک لیوان بود و یک قابلمه. وقتی می‏ رفتم آنها را بشویم، می‏ دیدم همانجا در آشپزخانه ایستاده، به من می‏گفت: «انتخاب کن، یا بشور یا آب بکش». به او می‏ گفتم: مگر چقدر ظرف است؟ در جواب می‏ گفت: هر چه هست، با هم می‏ شوییم

یک روز خانواده مهدی همه منزل ما مهمان بودند. با پدر، مادر، خواهر و برادر مهدی همه با هم سر سفره نشسته بودیم. من بلند شدم و رفتم از آشپزخانه چیزی بیاورم. وقتی آمدم، دیدم همه تقریباً نصف غذایشان را خورده ‏اند، ولی مهدی دست به غذایش نزده تا من برگردم.

 یادگاران، کتاب زین الدین، ص 19

 


 @tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۲ دی ۹۹ ، ۰۹:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قَالَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ:وَقِّرُوا کِبارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغارَکُمْ وَ صِـلُـوا اَرْحـامَـکُمْ.

امام رضا علیه السلام فرمود:به بزرگترهایتان احترام بگذارید و با کوچکتر‌ها مهربان باشید و صله رحم نمایید.

عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۶۵؛ تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،جلد۱۰،صفحه۳۱۳

 

  @tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۲ دی ۹۹ ، ۰۹:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یک سال گذشت. یک سالی که سخت بود برایمان، بی سردار زیستن
از شهادت سردار شهید سلیمانی عزیزمان، یک سال گذشت اما هنوز داغ جگرمان تازه است

دلمان را به صلابت رهبرمان خوش کرده ایم و به دست عنایت خداوند، گرم
 اما آقاجان، تحمل این همه یک طرف، دلتنگی مان را برای شما چه کنیم؟
 دعای امشبمان این است که این سختی به پایان برسد. بسمان است دیگر. خدایا طاقتمان طاق شده. ما را لایق ظهور مولایمان بگردان

 

 

@tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

طلوع را دوست دارم 

با خود تاریکی و ظلمت را می برد 
ما را به صبح، نزدیک می کند 

صبحی که همه خوبی ها قیام خواهد کرد

 

@tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

سلام مولای من
سلام به قلب صبورت
سلام به چشم های خیس خورده ات از باران اشک

امشب کجایی عزیز زهرا

نمیدانم چه گناهی کردیم که گرفتار این بلای کرونا شدیم
گناه کردیم که صله رحم به جا نیاوردیم حالا دلمان لک زده برای دورهمی
گناه کردیم دست و صورت عزیزان مان را نبوسیدیم حالا....
گناه کردیم که مراسم عزا و مساجد را خلوت گذاشتیم حالا..

خودت واسطه شو شاید خدا ما را ببخشید


@tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۰ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مادر روی تختخواب دراز کشیده بود. گوشی به دست، فریاد زد: آقاتون حضور غیاب زده. لااقل برو حاضریتو بزن بچه. مجید، صدای فریاد مادر را که شنید، از سر صبحانه ای که برای خودش درست کرده بود بلند شد. موشواره را تکان داد تا صفحه نمایش از حالت خواب در بیاید و بتواند شبکه شاد را ببیند. هیچ پیامی نیامده بود. نمی دانست کجا باید حاضری بزند. صفحه را مجدد بارگذاری کرد. پیام ها آمد؛ 23 پیام. همکلاسی هایش حاضری هایشان را نوشته بودند. نوشت : سلام. مجید باغ بیگی. همان جا پشت میز کمی ایستاد که اگر پیام دیگری آمد ببیند. خبری نشد. رفت بقیه صبحانه اش را بخورد

 از قوری ، لیوان دوم چایی را پر کرد. مشغول شیرین کردنش بود که مادر را خشمگین، بالای سرش دید: نشستی صبحونه کوفت می کنی؟ برو سر کلاست. آقاتون سؤال کلاسی پرسیده. همه جواب دادن. لااقل از رو بقیه جواب رو بنویس

سارا علیدوستی
۱۰ دی ۹۹ ، ۱۱:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

"درس اخلاق، همه‌ی وظیفه‌ی ما در باب تخلّق به اخلاق حسنه را ایفا نمیکند. هر کسی خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتی گرفتن با بدیها و زشتیهای وجود خودش باشد.

 دعای شریف مکارم الاخلاق را - که دعای بیستم صحیفه‌ی سجادیّه است - زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایی که امام سجاد علیه‌السّلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست. بسیاری از این چیزها یا بسیاری از دعاهای دیگر را ما به عنوان اخلاق نیکو نمیشناسیم. مفاهیم و مضامینی که در همین دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیّه هست: «یا من لاتنقضی عجائب عظمته» - که شروعش این‌طوری است - برای ما درس است؛ 

«الّلهم اغننا عن هبة الوهّابین بهبتک و اکفنا وحشة القاطعین بصلتک». با کلمات ائمّه، با دعاهای صحیفه‌ی سجادیّه، با این داروهای شفابخشی که میتواند بیماریهای اخلاقی ما را شفا بخشد و زخمهای وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم

قدر بدانید این دعا و توسّل و تضرّع و توجه و نورانیّتی که از این راه حاصل میشود. این همه چیز است."

بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته در تاریخ  ۱۳۷۹/۰۷/۱۴

 


 @tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۰ دی ۹۹ ، ۱۱:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کی شود آفتاب من طلوع کنی از سرزمین حجاز؟
 
تا که همان لحظه بی درنگ در جواب ندایت گویم لبیک


 

 @tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۱۰ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


السلام علیک یا باب الله و دیان دینه 

امشب دل بهانه گیرم، تمنای سلام دارد، به بهانه شنیدن جواب از امام خوبیها

امام زمانم سلام
مولای زیباییها سلام
عصاره خلقت سلام
ستاره خلقت سلام
بهانه خلقت سلام

حجت باز مانده خلقت سلام
زیباترین نگاه خلقت سلام
زیباترین قرار خلقت سلام
زیباترین قیام خلقت سلام
زیباترین پیام خلقت سلام
زیباترین ظهور خلقت سلام

زیباترین حضور خلقت سلام
زیباترین تمنای خلقت سلام
زیباترین وصال خلقت سلام
زیباترین انتظار خلقت سلام
زیباترین خبر خلقت سلام
اتمام نعمت سلام
اکمال دین سلام

السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه

 


 @tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۰۹ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


بعد از یک ماه از سفر برگشت. با دیدن لباس سیاه بر تن راضیه خشکش زد. گفت: زن، من که نمردم سیاه پوشیدی. به پیر به پیغمبر اونجا هیچ راه ارتباطی نداشتن

راضیه خودش را در آغوش فؤاد پرت کرد. هق هق گریه اش در فضای خانه پیچید. فؤاد آهسته دست روی سرش کشید و گفت: واقعاً فکر کرده بودی مُردم؟ راضیه بین گریه بریده بریده گفت: خدا ... نکنه . فؤاد دستان ظریف او را درون دست های ضمخت خود گرفت و گفت: برام تعریف کن ببینم چی شده؟

سارا علیدوستی
۰۹ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر