💠 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ اللّه ُ بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛
🌾هر کس از حرام دورى کند، خداوند به جاى آن عبادتى که او را شاد کند نصیبش مى گرداند.
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۴، ص ۱۲۱، ح ۲۰
💠 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ اللّه ُ بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛
🌾هر کس از حرام دورى کند، خداوند به جاى آن عبادتى که او را شاد کند نصیبش مى گرداند.
📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۴، ص ۱۲۱، ح ۲۰
🌺رخ نمود ماه شوال، سفره نور گشت جمع
💠خوشبخت آنکه نور در سینه خود کرد جمع
🌺ز نور بگریزان سیاهی های گناهان و خطاها ز جمع
💠تا که رسی به مهمانی نور دیگر پاک و روشن
🌸حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!🌸
🌸خدا به جهان کوثر داد
🌺شراب ناب عصمت داد
🌼گشود چشم بر جهان مادر هستی
🌺گشت خیر و برکت بر گیتی سرازیر
🌸اعتلا یافت زن در هستی با وجود فاطمه
🌼بهشت فرش زیر پای مادر گشت با ایثار فاطمه
🌺🍃میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) روز زن و مادر مبارک باد🌺🍃
📱با دوستم میرفتیم تهرانگردی، اینور و اونور، چیتگر.
اونوقت عکس مینداختیم، میذاشتیم توی پیج اینستامون!
با همهی این کارامون، بازم چهارشنبهها هیئترفتنمون ترک نمیشد!🙂
اونجا چون میخواستم همرنگ جماعت بشم چادر سر میکردم.
پنجشنبهها هم گلزار شهدایی شدیم!😅
واسهی خوشگذرونی ثبتنام مشهد کردیم، با هیئت رفتیم امامرضا.
روزای آخری که اونجا بودیم، یه روز سحر، روبروی گنبد نشستم. دلم خیلی شکست، اونم از خودم!
پَر شالمو دستم گرفته بودم باهاش اشکامو پاک میکردم.😢
به امام رضاعلیهالسلام میگفتم: دیگه نمیخوام اون آدم قبلی باشم!💔
🎁برگشتیم خونه، یه ماه بعدش روز تولدم بود. بابا و مامانم بهم کادوی کربلا دادند.
با خودم گفتم: اینو امام رضا علیهالسلام بهم داده!
🌱با اینکه توی مشهد عهد کرده بودم اول مهر محجبه بشم؛ ولی بلافاصله بعد از برگشت انجامش دادم.
با همون دوست صمیمی راهی کربلا شدیم.
سه روز نجف بودیم. اول مهری که قرار بود باحجاب بشم، کربلا بودیم.
📽برگرفته از خاطرهی فاطمه طاهری
💠«فریاد می زد یکی بیاد کمک اما هیچ کس نمی آمد.» اوضاع این روزهای مردم بقیه جهان اینگونه است اما در ایران به فرمان امام خمینی نهاد مردمی به نام بسیج تشکیل شد. این نهاد مردمی با جذب افراد مؤمن، دارای روحیه همکاری و فداکاری در بزنگاه های سیاسی مثل دوران دفاع مقدس و فتنه هایی همچون فتنه سال ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱ جان برکف به میدان آمدند نه فقط برای مقابله و مواجهه رودررو با بر هم زنندگان امنیت؛ بلکه برای آگاهی بخشی به مردم.
🌾همچنین در بحران کرونا این بسیجیان بودند که جهاد گونه به یاری کادر درمان شتافتند در بحث مراقبت از بیماران کرونایی یا غسل و تدفین بیماران انها که خانواده هایشان هم به جرئت نزدیک شدن به آنها را نداشتند. همچنین در تولید ماسک، ضدعفونی کردن معابر و عابر بانک ها و کمک مادی و معیشتی به افرادی که به خاطر کرونا شغل خود را از دست داده بودند.
❇️علاوه براین هر وقت سیل و زلزلهای رخ داده اولین افراد که بی منت و مخلصانه پا به میدان امداد و کمک رسانی گذاشتند، بسیجیان بودند. در سطح جهانی هم بسیجیان روحیه خود را نشر دادهاند همانطور که رهبر انقلاب فرمودند: «امروز اگر شما جلوههای زیبای پُرشور حضور جوانان را در صحنههای پُرخطر فلسطین و لبنان مشاهده میکنید، این الگوگیری از بسیج است.» بسیج این ابتکار امام خمینی (ره) با روحیه فداکارانه و همیشه آماده به اقدام ان شاءالله در راستای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) بیش از پیش قدم خواهند برداشت و جامعه را آمادهی حضور امام حاضر غایب از چشمها می کنند.
🌺🍃هفته بسیج گرامی باد🌺🍃
کلیپ چقدر به حجاب اهمیت میدهی؟
💠سید اصغر خیلی دلواپس فرهنگ عفاف و حجاب بود. گاهی وقتها کنارم مینشست و از اوضاع جامعه میگفت و نگران این بود که بعضیها میخواهند حجاب را در جامعه کمرنگ کنند.
🍃میگفت:«اوضاع فرهنگی کشور خوب نیست. باید برای بزرگداشت حجاب کاری کرد.» مدتی بعد در منطقه جایزان کنگره حجاب را برگزار کردند و نمایشگاه خوبی هم شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت.
🌾وقتی حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بود، هر وقت میآمد برای بچهها سوغاتی میآورد. برای نسترن دختر زینب، روسری و گیره میآورد. میگفت: «در مورد حجاب نباید به بچهها سخت گرفت؛ ولی باید آرام آرام آنها را با حجاب و عفاف آشنا و به آن علاقهمند کرد.»
راوی: مادر شهید
📚راز قلعه حمود؛ خاطرات روحانی شهید مدافع حرم سید اصغر فاطمی تبار؛ نوشته: اعظم محمد پور، صفحه ۳۲ و ۷۸
🌸مجید فوق العاده هوای مادرش را داشت. یکی از دلایلی که او را از فکر تحصیل در خارج از کشور منصرف ساخت، رسیدگی به پدر و مادرش بود.
وقتی مادرش را می دید، دست و پایش را می بوسید. موقع غذا خوردن، اول لقمه در دهان مادرش می گذاشت، سپس خودش غذا می خورد.
🌺سر کلاس درس، تنهاترین تماسی را که جواب می داد، تماس مادرش بود و خیلی راحت با او ترکی صحبت می کرد.
مادرش دو سال مریض بود. اگر کار بیمارستان مادرش پیش می آمد، همه می دانستند که همه قرارهایش منحل می شود. روزی قرار بود با فرد مهمی دیداری داشته باشیم، به خاطر کار مادرش زنگ زد و عذرخواهی کرد.
📚شهید علم؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات،صفحه ۳۲
☘️میدانید که زندگی آش شل قلمکار است و شادی و غم، سختی و آسانی را با هم دارد؛ برای تحمل سختیها خدا به ما ظرفیتش را داده؛ اما برای اینکه در غم، غمباد نگیریم و فکر نکنیم که دنیا به آخر رسیده و همه چیز دیگر تمام است؛ روحیه مان را هم تقویت میکند. چطوری؟
🌷با این دو آیه: «فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً ، إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً؛ پس بىتردید با دشوارى آسانى است[آرى] بىتردید با دشوارى آسانى است.» (انشراح، آیه ۶-۵)
🌺🍃خدا به ما میگوید که اگر سختی به شما رسید، مدام دربارهاش فکر نکن، خیلی زود تمام میشود و بعدش آسانی است.
🍃شهید سیفی اهل شوخی بود. در حوزه علمیه بودیم و چند طلبه سال اولی تازه وارد، کنارمان بودند. علی از آنها پرسید که شما ترک هستید؟ گفتند: «نه.»
🌾خیلی جدی سرش را به علامت تأسف تکان داد و گفت: «پس چطور می خواهید وارد بهشت شوید. از اقوام تان هم کسی ترک نیست؟» گفتند: «نه.»
🌺گفت: «نشد دیگه. چه بچه های خوبی ، اما حیف که تُرک نیستید.»
آن طلبه ها خیلی ناراحت شده بودند، یکی شان گفت: «یکی از دوستان و یکی از فامیلهای ما ترک هستند.»
🍃گفت: «احسنت. حالا شد. انشاء الله امیدی هست.» بعد بغل شان کرد و گفت: «شوخی کردم.»
📚کتاب بیا مشهد، گروه فرهنگی شهید هادی،ص۸۹
کلیپ بهترین جواب در محبت به حضرت زهرا (س)
🌾اواخر جنگ بود. آمد سراغم که روی سینه اش بنویسم «یا زهرا (س)» و پشت پیراهنش «می روم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم.»
🍃روزی که قطعنامه پذیرفته شد، میگفت: «مگر می شود وعده حضرت زهرا (س) عملی نشود. خودش به من وعده شهادت در این جنگ را داده است.»
🌷بعد از قبول قطع نامه برای دفع تجاوز صدام، به شلمچه اعزام شدند. کنار خاکریز برای بچه ها صحبت می کرد که «اسم حضرا زهرا را بدون «سلام الله علیها» بر زبان نرانید» ترکش خمپاره ای شد قاصد حضرت زهرا (س).
راوی: هم رزم شهید
📚کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، خاطره ۲۳