تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احترام به همسر» ثبت شده است

 

 

🌺حاج مهدی خیلی به من احترام می گذاشت و اهل بهانه گیری نبود:

 

🔹برش یک:

اوایل ازدواج مان تجربه ام در خانه داری و آشپزی کامل نبود. حاجی ماکارونی خیلی دوست داشت. یک روز ظهر پیشنهاد داد ماکارونی درست کنم.

گفتم: در پختنش خیلی وارد نیستم.

گفت: عیبی ندارد. من تا حدودی بلدم و کمکت می کنم.

 

🔸قابلمه ای را روی اجاق گاز گذاشتیم و ماکارونی ها را داخلش ریختیم. در قابلمه را گذاشتیم و منتظر پختنش شدیم. وقتی در قابلمه را برداشتم، دیدم ماکارونی ها به هم چسبیده بودند و هیچ شباهتی به ماکارونی نداشت.

رفتار حاجی خیلی بزرگوارانه بود. اصلا چیزی نگفت. اتفاقا از غذا هم تعریف می کرد و می گفت: به به ! چقدر خوشمزه است.

 

🔹برش دوم:

در انتخاب لباس هایش به نظر من اهمیت می داد. یک بار که همراه کادر گردان رفته بودند بازار اهواز برای خرید، برای خودش هیچ چیزی نخریده بود و دست خالی آمد خانه. وقتی جریان را از او پرسیدم، گفت: تا شما نباشید من چیزی را نمی توانم پسند کنم.

 

🌱راوی: سوسن شاهرخی؛ همسر شهید

 

📚 در کنار دریا ؛ خاطرات شهید مهدی طیاری، علی اصغر جعفریان، صفحه ۵۱-۵۲

 

@tanha_rahe_narfte

حسنا
۰۳ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر