تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۶۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به قلم افراگل» ثبت شده است

 

🍃مجید به استاد غفاری نگاه کرد، استاد هر چند قدم که برمی‌داشت از حرکت می‌ایستاد و استراحت می‌کرد. جوانان و گروهی از کاروان همراهشان، زیر لب و در گوشی غُر می‌زدند که به خاطر او حرکتشان به کُندی پیش می‌رود.

☘️امّا مجید به خاطر خدا و حقی که استاد به گردنش داشت، دست در  زیر بغل او انداخت و تکیه گاه او شد تا کمتر پای تاول‌زده‌اش را روی زمین بگذارد.   

🌸وقتی به کربلا رسیدند، تاول‌ها‌ی پای استاد توان راه رفتن را از او گرفته بود. مجید هر روز یک ساعت زودتر بیرون می‌رفت و با ویلچر به هتل برمی‌گشت. استاد غفاری را سوار بر ویلچر می‌کرد و به حرم می‌برد. استاد با لبخند زدن به چهره آفتاب سوخته مجید از او تشکر می‌کرد.

🍃روز آخر استاد ۴۰ دینار عراقی به مجید داد تا برای کاروان میوه بخرد. پول زیادی بود؛ ولی گفت:«نگران نباش پول دارم، همه را خرج کن.»

☘️ برای بازگشت همه آماده شدند؛ اما استاد همچنان نمی‌توانست راه برود. مجید به او گفت:«پیشتون می‌مونم تا بهتر بشین، بعد با هم برمی‌گردیم.» استاد خیره به چشمان منتظر مجید گفت:«برو، نگران نباش. خودم میتونم برگردم.»

🌺مجید با کاروان به ایران برگشت. کلاس‌های دانشگاه دوباره طبق روال قبل از پیاده‌روی اربعین با حضور همه اساتید و دانشجویان برگزار ‌شد. اساتید و دانشجویان زائر کربلا، همه برگشته بودند؛ جز استاد غفاری. مجید روز سوم با غیبت استاد غفاری در کلاس درس، دوباره با استاد تماس گرفت.  شنیدن صدای استاد بعد از چند روز شنیدن مخاطب در دسترس نیست، خیالش را راحت کرد.

🍃 از استاد غفاری علت تأخیرش را پرسید. او گفت:«پولم تمام شده بود و کسی هم نبود که به دادم برسه. رو به حرم به امام شکایت کردم که آقا حداقل پولی که خرج زائرانت کردم رو بهم برگردون. چیزی نگذشت، موتور سواری روبریم ایستاد. با زبان عربی چیزی گفت و پولی کف دستم  گذاشت و رفت. پول را شمردم ۴۰ دینار عراقی بود.»

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۴ آبان ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

zohoor

 

 

✅ یکی از سنت‌های الهی ابتلا و آزمایش است. (۱)

🔘 در دوران قبل ظهور این امتحان‌های الهی سنگین‌تر و سخت‌تر خواهد بود؛ چراکه انسان‌ها باید غربال شوند تا منتظر واقعی از کسی که فقط ظهور لقلقه زبانش است، مشخص شود. (۲)

🔘 بزرگ‌ترین آزمایش‌ها در مال‌ها و جان‌هاست. در این راه ثابت قدم باشید و صبور که خدا با صابرین است. (۳)

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️

🔹۱- إِنَّ اللّه مَعَ الصَّابِرِین َ(بقره/۱۵۳)

🔸۲- و لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ ...[بقره/۱۵۵]

🔺 ترجمه : و قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان.

🔅۳- امام صادق فرمودند: ناگُزیر باید پیش از آمدن قائم، سالی باشد که مردم در آن سال گرسنه بمانند و آنان را ترسی سخت از کشتار و کاهش اموال و کم شدن عمر و محصول فراگیرد که این در کتاب خدا بسیار آشکار است [و بعد آیه بالا را خواندند]

📚البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۵۹
📚الغیبه، نعمانی، ص۲۵۱

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۴ آبان ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

mahdi

 

 

☀️صبحی دیگر آمد؛ امّا چشمان من هنوز به انتظار دیدن رویَت لحظه شماری می‌کند.

💗 دل‌ بی تاب آمدنت، شنیدن صدای دلربایت، دیدن چهره پیامبرگونه ات است.

🌐 تمام جهان شادی شان به ظهور تو گره خورده.
مولای ما بیا، همین حالا بیا، دلمان را شاد کن و صبحمان را طلوعی زیبا نما.

 

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

 

صبح طلوع
۱۴ آبان ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

hamase

✍️ سیزده آبان از جنس نور و زیبایی است. کوچک های بزرگ بودند که این روز را خلق کردند.

آن زمان که به کمر خود نارنجک می بندی و در دل دشمن می‌روی... تو هم از جنس محمدحسین فهمیده هایی.💥 زمانی در خرمشهر خود را به لالی و کری می زدی و در میان دشمن می‌رفتی تا تعداد دشمنان و مهمات آنان را شناسایی کنی ...
تو نیز از جنس بهنام محمدی هایی.

💥 آن زمانی که با شجاعت در دل آتش رفتی. جان‌ها را نجات دادی و خود شربت شهادت نوشیدی...
تو هم از جنس شهید علی لندی هستی.

💥 یا زمانی که در دانشگاه تهران جمع شدید تا به ظلمها اعتراض کنید، امّا هدف گلوله‌ها دشمنان قرار گرفتید تا سیزده آبان تا ابد بدرخشد.
و تو از همان جنسی

🌺 دانش آموزان ایران زمین همواره حماسه آفرین بودند و هستند. آن‌ها بیشتر از سنِ خود می‌فهمند. قلم و دانش خود را خرج خدا و اسلام می‌کنند.

🌹 روزت گرامی و مبارک ای برترین‌های تاریخ 🌹

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

 

صبح طلوع
۱۳ آبان ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

aghoosh khoda

 

 

🍁پاییز فصل زیبا دیدن و آموختن است.

🍂روی زمین پا که می‌گذاری حواست باشد، زیر پایت همان‌هایی است که روزی به تو نفس‌ها بخشیدند. چه شده است هم‌اکنون خود نفس کم آورده‌اند؟!
دوباره از زاویه دیگر برگ‌های زرد و نارنجی را ببین که چه زیبا و عاشقانه خود را به آغوش زمین می‌رسانند؟!

🌸من و تو هم بیا خود را به آغوش خدا برسانیم.
صبحتان به نیکی و پر از آغوش خدا .

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🌸مثل هر روز با بقال محل خوش بشی کرد و به طرف خانه رفت. بقال رو به مشتری‌اش کرد و گفت: «عجب مرد آقاییه حسین آقا. خدا اونو به خونواده‌ش ببخشه. »

☘️ حسین  در خانه را باز کرد  و با ابروان گره کرده وارد شد. آنقدر اخمو که با یک من عسل هم نمی‌شد او را خورد.

🌺فرزانه مثل همیشه با چهره‌ای باز و گشاده به استقبالش رفت. خداقوتی گفت و بسته‌های خرید را از دستانش گرفت و تشکر کرد؛ امّا دریغ از اظهار محبتی از طرف حسین. کُتش را بر روی چوب‌لباسی آویزان کرد. جوراب گلوله شده اش را کنار در پرتاب کرد. آبی به صورتش زد و کنار سفره نشست و شروع به خوردن کرد. لُقمه‌های نجویده را تند تند پایین ‌داد. بعد هم بالشتی برداشت و گوشه دیوار دراز کشید.

☘️فرشته که کمک مادرش ظرفها را می شست، صدایش را پایین آورد تا خیالش راحت باشد بین سرصدای شستن ظرفها گم می شود:
«مامان این همه سال از اخمای بابا حالت بهم نخورد؟ »

🌺فرزانه حرفش را قطع کرد: «فرشته حواست هس در مورد کی حرف می‌زنی؟! باباته هااا . خسته کاره، منم باید صبر کنم و زندگی رو بسازم. به هر دلیلی که نباید بزنم زیر همه چیزو خسته بشم. امیدوارم ی روز اخلاقش خوب بشه. منم به خاطر خدا تحمل میکنم.»

🔹عنه صلى الله علیه و آله :مَن صَبَرَت عَلى سوءِ خُلُقِ زَوجِها ، أعطاها مِثلَ ثَوابِ آسِیَةَ بِنتِ مُزاحِمٍ.
🔸پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس بر بداخلاقىِ شوهرش شکیبایى کند ، خداوند ، همانند پاداش آسیه دختر مُزاحم (همسر فرعون) ، به او عطا مى فرماید .
 
📚بحار الأنوار : ج 103 ص 247 ح 30 .

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۱ آبان ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🍁 کاظم هیزم شکن بود و اندامی لاغر و استخوانی با موهای جوگندمی داشت. سن و سالی از او گذشته بود؛ ولی کسی احترام موی در آسیاب سفید کرده‌اش را نداشت. 

 

🍂 مجید همش به دنبال یللی تللی و کبوتربازی اش بود. محمد هم سرش در کتاب بود و به اطرافش و پدر پیرش توجهی نداشت. 

 

🐴 دل شکسته بود و گوشه ای نشست تا استراحت کند، از دور مرد جوانی را دید که سوار بر اسبی به طرفش می‌آمد. وقتی به نزدیکش رسید آدرس چشمه آبی را خواست تا اسبش را آب دهد. 

 

🌊 آدرس را گرفت و به طرف چشمه رفت. اسب را آب داد، او را به درختی بست. دوباره پیش پیرمرد آمد. انگار در چهره او پدر خود را دیده و به دلش نشسته بود؛ پدری که به تازگی از دست داده بود. 

 

🌺- پدرجان شما همیشه این طرفا مشغول کاری؟ 

 

🍃- آره پسرم چطور مگه ؟ 

 

🌸- پدرم صاحب زمینی همین اطراف بود که چند وقت پیش عمرش رو به شما داده. خدا عمر با عزت بهتون بده خوش به حال فرزندان شما، میتونن از برکت شما بهره ببرن. حیف ما قدر پدرمون رو ندونستیم و زود از بین ما رفت.

 

🔹پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:دُعاءُ الوالِدِ لِلوَلَدِ کَالماءِ لِلزَّرعِ بِصَلاحِهِ؛ دعاى پدر و مادر براى فرزند، مانند آب براى زراعت، سودمند است.

 

📚الفردوس، ج۲، ص۲۱۳، ح۳۰۳۸ 

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۰ آبان ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

gohar

 

 

✅ معمولاً ما آدم‌ها فراموشکاریم، هر وقت به قدرت و مقامی می‌رسیم، زمانِ ناتوانی و کوچکی خود را از یاد می‌بریم.
 
🔘 چه خوب است همیشه این نکته را آویزه گوش خود داشته. به خود یادآوری کنیم که ما با زحمات طاقت فرسای پدر و مادر بزرگ شده‌ایم؛ پس از احترام و نیکی به این دو گوهر هستی غفلت نکنیم.

🔘 همچنین حواسمان باشد ما الگوی فرزندانمان هستیم. آنان با ما همان گونه رفتار می‌کنند که ما با والدین خود رفتار می‌کنیم.

🔹عنه علیه السلام :بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ .
🔸امام على علیه السلام : نیکى به پدر و مادر، بزرگترین وظیفه است.

📚غرر الحکم و درر الکلم ،  جلد۱،  صفحه۳۱۲ .

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۰ آبان ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

daman zan

✅ شاید بارها و بارها این سخن امام خمینی(ره)  را شنیده باشید که فرموده‌اند: از دامن زن، مرد به معراج میرود.

🔘 پدر و مادر خصوصاً مادر خانواده، اگر بخواهند فرزندانی را تربیت کنند که مصداق سخن امام راحل باشد و به کمالات اخلاقی و روحی برسند، باید رفتارشان الگویی برای فرزندان باشد.

🔘 مهربانی را در تمام مراحل زندگی حفظ کنند. از کنار غُر زدن‌های بچه‌ها صبور  بگذرند. فعال و پرنشاط باشند. خدا را محور تمام کارهایشان قرار دهند.

✅ چنین رفتاری، موجب سرریز شدن دریایی از امید و آرامش در زندگی او و اطرافیانش خواهد شد.

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

rafigh

 

🌺 صبح را آغاز می‌کنیم با یاد و نام تو

🌸دقیقا یادمان نیست آخرین بار کی خودمان را پیدا کردیم؟!
ولی خوب می‌دانیم هرگاه گم شده‌ایم، دستمان در دست تو نبود...

☀️همین ابتدای روز دستمان را به دستت می‌سپاریم.
تو بهترینی برایمان بهترین رفیق
دوستت داریم
یارفیقَ مَن لا رفیقَ له
یاانیسَ مَن لا انیسَ له

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۰۸ آبان ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر