یاریگر
🍃دست در دست دخترم به مسجد پا میگذارم. دختر کوچکترم گریه میکند، بغلش میکنم از میان جمعیت جایی برای پاهایم پیدا میکنم و پیش میروم.
💫روبهروی مهتابیهای سبز که میرسم، زیر قاب چوبی السلام علیک حین تقعد، می.نشینم.
فرزندم تسبیح را از میان دستانم میکشد و من ناچار میشوم ایاک نعبدهایم را با دست بشمرم.
⚡️دخترم گریه میکند، گریهای که نمازم را زودتر تمام میکند. چیزی ته دلم چنگ میزند: «اگر بچه نداشتی، خیلی قشنگتر نماز میخوندی! یادته اشک و گریههات رو؟؟
حالا این بچهها شدن غل و زنجیری که به نماز امام زمان هم نمیرسی چه برسه به سرباز شدنش!»
🌾صدایی درونم اوج میگیرد؛ وهابیها هم نماز میخوانند،
سنیها هم...
اما یاری امامِ زمان هر دوران با چیزی است. با فرزندآوری، حتی اگر نمازهایم به ظاهر بیرونقتر، کم توجهتر و کمتر باشد میارزد به اینکه در باطن زندگیام، یاریگر مولا باشم.
✨قلبم آرام میگیرد، اشکم از چشمم میبارد و به سجده میروم و صلوات میفرستم.
