پروانههای حسینی
🍃 نوههایی کوچکش در روضه مثل پروانه میچرخیدند. دستمالکاغذی و قند و ... بین میهمانان روضه پخش میکردند. قربان صدقهشان رفت. بیست سال قبل لباس مشکی به تن فرزندانش میکرد. با لبخند به آنها میگفت: « فرشته کوچولوهای خوشگلم پیش به سوی خدمت به امام حسین و یارانش. »
🌸 به فرزندانش فاطمه، علی و حسن همیشه می گفت: «هر کودکی یکبار در روضهی اهلبیت برود و در آنجا نفس بکشد عاقبتبخیریاش تضمینشده هست. » دیدن نوههایش در لباس خدمت به اباعبدالله مثل بچگی فرزندانش قلبش را پرضربان و چهرهاش را خندان میکند.
☘️نه فقط نوه و فرزندانش؛ بلکه هر وقت روضهای میرود و در آنجا کودکی را میبیند که به عشق امامحسین در حال تلاش و کوششاست و به دنبال مادرش راه میافتد و ظرف قند را جلوی میهمانها میگیرد، قبل از اینکه قند بردارد اول قربان صدقهی آن کودک میرود، بعد ظرف را از دست کودک گرفته زمین میگذارد و دستان کوچکش را میبوسد و بعد هم پیشانیاش را بوسهباران میکند و در آخر هم دعا برای عاقبتبخیری او میکند و سپس ظرف قند را به او برمیگرداند.
