پادکست داستان پدرم سایه سرم
دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۰ ب.ظ
🍃با نگرانی و دلهره طول و عرض اتاق را بالا و پایین می رفت. هر وقت ذهنش مشغول می شد، این عادت به سراغش می آمد. چند روز قبل که قرار بود وامی برایش جور شود تا سرمایه ای باشد برای کار کردن؛ ولی یکدفعه بانک خبر داد...
۰۲/۰۴/۲۶