تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

مدلینگ اسلام و ایمان

دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

🍃بانویی زیبا، با ردایی بلند و برازنده و روسری، در خیابان وسط شهر، راه می‌رود. در مقابل چشم آدم‌هایی که بار نگاهشان سنگین‌تر از حرف‌هایشان عذاب‌آور است. بدون این‌که ذره‌ای از احترام به لباسی که بر سر و تن کرده و نیز از شجاعت بی‌مثالی که این لباس به او داده‌است، بکاهد. با هر قدم مطمئنی که برمی‌دارد، می‌توان فهمید که آرامشی واقعی تمام وجودش را پرکرده‌است.

☘️سارا که تا آن روز غرق در تجملات بود و در کنار زرق و برق زندگی هیچ چیز معقولی را جای نمی‌داد، اکنون دیگر احساس آزادی و شعفی را که تمام درونش را پرکرده با هیچ تجملی از دنیا عوض نمی‌کند. هر کسی که از کنارش رد می‌شود از هر توهینی که می‌تواند بکند کم نمی‌گذارد.

🎋_ دختره‌ی بی‌عقل شورشو درآورده ...

🍃_ مدلینگ اُمل بازی شدی؟! ...

🍁_ خجالت بکش دختر، این چه سر و وضعیه؟!
و ...

🍃 وقتی نزدیک‌ترین دوستش می‌گوید: «تو چت شده دختر؟! این کارا چیه می‌کنی؟! ببین هنوز دیر نشده، می‌تونی همون سارای سابق باشی» و پدر و مادرش از تغییر مسیر زندگی‌اش ناراحت اند: «این فکرا و حرفا رو از کجا آوردی! دیوونه شدی؟! با این تصمیم جدید دیگه جایی تو این خونه و این شهر نداری، باید بفهمی که کجا زندگی می‌کنی! این‌جا آمریکاست... »

✨یا سکوت می‌کند و یا دفاع از انتخابش‌. چون از وقتی که با قرآن آشنا شده و حرف‌های خداوند در دل و جانش نفوذ کرده، حرف‌ هیچ‌کس در او تأثیری ندارد.

🌾اطرافیانش حق دارند چون انتخاب، تصمیم و پوشش جدید سارا با عقاید پوچ و غربی آن‌ها هم‌خوانی ندارد. از طرفی هم می‌بینند دختری مثل سارا که تا حالا اسیر مد و برده‌ی ظاهر بود و سال‌ها در حیطه‌ی هنرپیشگی و مدلینگ کار کرده‌ بود و لباس‌های تکه‌ای، که فقط نام لباس را یدک می‌کشند، تبلیغ کرده‌، اکنون با زیباترین پوششی که آن‌ها نمی‌توانند قبولش کنند، خود را آراسته و زنجیرهای اسارت و بردگی را از دست و دل خود باز کرده و در حال چشیدن طعم آزادی‌ در سایه‌ی حرف‌های قرآن است که پر از بصیرت و بینش برای روح و جان اوست و آن‌ها را با تمام وجودش می‌فهمد.

💫اکنون دیگر از بی‌ظاهری نمی‌ترسد، دیده‌‌نشدن آزارش نمی‌دهد، زیبایی درون را بر جلوه‌های ظاهری ترجیح می‌دهد. از دیدن لباس‌های نیمه‌ای که روزی خود تبلیغشان می‌کرد احساس شرم می‌کند. همه‌ی این‌ها به‌خاطر نور ایمانی‌ست که در قلبش تابیده و دین برحق اسلام سرچشمه‌ی آن بوده‌است.



سارا بوکر
 

۰۱/۱۰/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
صبح طلوع

داستانک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی