قهرمان واقعی
🍃همیشه به حال رسول غبطه میخورم. همهجا میدرخشد. کنکور هم که دادیم رتبهی او کجا و رتبهی من کجا! هر رشتهی ورزشی که رفتیم او حرف اول را در آن رشته میزد. تیراندازی را با هم شروع کردیم. همان جلسات ابتدایی تمرین، استاد تیراندازیمان از هوش، استعداد و مهارت رسول چشمانش به مانند دو نعلبکی گشاد شده بود.
☘️چرا جای دوری بروم همین فوتبال با بچههای بسیج در روزهای جمعه که همه برای وارد شدن به تیم او سر و دست میشکنند.
شنا هم که همه دارید میبینید. زیر آب میرود و در کمال آرامش دعای فرج را میخواند. دستهایش را بالا میآورد رو به آسمان میگیرد گویی در مسجد محلهمان نشسته است. نه استرس و نه عجلهای دارد. نمیدانم او چه اعجوبهای است.
✨بتمن و مرد عنکبوتی باید پیش پای او لُنگ بیندازند. چند سالی میشود که دیگر واسهی کودکان و نوجوانان محلهمان اسطورههای ساخته و پرداخته شده فیلمها رنگ باخته است. آنان مدال قهرمانی را به او دادهاند.
البته من میدانم برای چی اینقدر موفق هست.
دعای مادر پشت سرش است. خودم دیدم جلوی پای مادرش میایستد. دست مادر را میبوسد. خودش را وقف مادر تنهایش کرده است. نمیگذارد توی دل او آب تکان بخورد.