سنگ صبور
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۲۳ ق.ظ
هرگاه به چهره اش نگاه می کرد، تمام غصه هایش برطرف می شد و دردهایش را فراموش می کرد.
فاطمه سنگ صبور، آرام جان و محرم اسرارش بود، آن هنگام که به مونس و همدم نیاز داشت همیشه در کنارش بود و در سخت ترین شرایط دل او را تسکین میداد. وقتی که رفت، على -علیه السلام- ماند و شب تار و سکوت چاه ...!
-مولاجان! این وقت شب کجا می روید؟
-می روم نخلستان تا شاید کمی آرام گیرم ...
منبع: بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۲۳
۹۹/۱۰/۱۷