تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

خدا را می بینی؟

شنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

🔹ورزش کرده و حسابی عرق ریخته بود.وقتی آمد کنار زمین نگاهی به او کردم و گفتم:«خدا را در صورتت میبینم.»
متوجه منظورم نشد و پرسید:«یعنی چه؟»
گفتم:«حساس ترین عضو صورت چیست؟»
گفت:«چشم!»

💠گفتم: «آیینه ای بردار و صورتت را بنگر.عرق از شقیقه هایت،از گونه هایت،از پیشانی ات،از لب هایت و حتی از بینی ات میچکد.تنها عضو صورتت که عرق ها به هیچ عنوان نمیتوانند به آن نزدیک شوند چشم هایت هستند.چه کسی آنها را داخل آن گودی های کوچک گذاشته و بالای سرشان ابروانت را نهاده تا عرق ها راهی نداشته باشد برای نزدیک شدن بهشان؟حالا تو هم خدا را میبینی؟»

 

 

۰۳/۰۴/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی