تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

تعاونی

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

🌺درشیشه ای شرکت را با شتاب باز کرد و با گامهای محکم و پرصدا به سمت اتاقش رفت. کیفش را روی میز کوباند و از قاب شیشه ای به ساختمان رو به رو خیره شد.

🌸ذهنش درگیر ایده هایش بود.دوست داشت بتواند کارها را بهتر راست و ریست کند. اگرچه عضو گرفتن خیلی برایش بهتر بود اما ازسوی دیگر آمدن بقیه یعنی بسته شدن دست و پای او و این یعنی دیگر لزوما حرف، حرف او نبود؛
اما اگر به جای یک نفر، ده نفر، در امور خیر مشارکت می‌کردند، ممکن بود هرکدام ده نفر دیگر هم درکاربیاورند.

🍃اینها حرف‌هایی بود که استادش امروز به او گفته بود.به یاد آیه ای افتاد که امروز در جزءخوانی خوانده بود: «تعاونوا علی البر والتقوی»

🌺تصمیمش را گرفت.بعدهم تلفن را برداشت. اول از همه به همسرش که کوه ایده بود، زنگ زد و از او خواست به دفتر کارش بیاید. بعد هم به چند تن از دوستانش زنگ زد و از آنها خواست تا اورا درطرحی که در ذهن داشت، یاری کنند.

۰۲/۰۲/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی