تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

آش نذری

سه شنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

🍲سمیه و سمانه، مشغول هم زدن آش نذری بودند. مهین کشیک می‌داد تا سمیه خانم بیاید و روی ایوان تازه شسته‌اش بنشیند.

☘️سمیه خانم، زن خوش‌ذوق و خوش‌زبان محل بود که برای همه‌ی اهالی، حکم مادربزرگی مهربان داشت. تقریبا همه‌‌ی زنهای محل، برای صلاح و مشورت سراغش می‌آمدند و او هم در خیرخواهی کم نمی‌گذاشت.

✨ بالاخره روی ایوان آمد. سینی سبزیها را جلو کشید. مهین با حرکات چشم واشاره به او فهماند که می‌خواهد با او تنها باشد تا سوالی بپرسد.

_خسته نباشی سمیه جون.

_سلامت باشی. جونم؟

مهین من من کنان گفت: «راجع به مشکلات من وهمسرم، یکی بهم گفت هروقت دیدی شوهرت اذیتت میکنه جای خوابتو جدا کن و یکم بهش ترش‌رویی کن تا بفهمه قرار نیست همیشه در خدمتش باشی. راستش دیشب یه دعوای کوچیک داشتیم اما وقتی از این راه استفاده کردم... خب راستش بدتر شد الان دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم. »

☺️سمیه خانم، ناخودآگاه زیر خنده زد و طوری که جلب توجه نکند، گفت: «مادر، هرکی چنین حرفی زده، اشتباه کرده. ما که نمی‌تونیم حکم خدا رو عوض کنیم! قدیما می‌گفتن که اگه زنی شب، بخوابه و شوهرش ازش ناراضی باشه، حتی اگه تا صبح به عبادت مشغول باشه، ملائکه نفرینش میکنن. »

🌱بعد صدایش را کمی پایین‌تر آورد: «اصلا وقتی حدیث داریم حتی اگه موقع نماز، همسر زن از او تمکین بخواد، زن حق طولانی کردن نماز رو نداره دیگه خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل. »

☘️مهین با چشمانی گرد شده پرسید: «واجبه حتی وقتی ازش دلخوریم؟ »

🍃دیگه اون به هنر و سیاستت برمی‌گرده که بتونی جوری مدیریت کنی  که هم نازت خریدارداشته باشه، هم گناه نکنی. من اصل حکمو برات گفتم.

🚶‍♀مهین چشمی گفت و همینطور که غرق فکر بود،به سمتی دیگر رفت.

 

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی