مرد:
زهرا جون روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد. این غذا کی آماده میشه؟
زن:
عزیزم یِ کم صبر داشته باش. الان آماده می شه.
مرد:
اوه خدای من! هنوزم صبر کنم؟! بوش کل خونه رو برداشته، دیگه تحمل ندارم.
زن:
علی جون، اگه یِ ماه آشپزی نکنم اونوقت چکار می کنی؟
مرد:
زهرا جون روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد. این غذا کی آماده میشه؟
زن:
عزیزم یِ کم صبر داشته باش. الان آماده می شه.
مرد:
اوه خدای من! هنوزم صبر کنم؟! بوش کل خونه رو برداشته، دیگه تحمل ندارم.
زن:
علی جون، اگه یِ ماه آشپزی نکنم اونوقت چکار می کنی؟
پیامبر مهربانی ها صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند: مردی که به زن خود در خانه کمک کند، خدا ثواب یکسال عبادتی را که روزها روزه بگیرد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او می دهد.
منبع:جامع الاخبار، ص۱۰۲
خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان میرفت طبقه پایین. یک روز همسایه پایینی به من گفت: به خدا این قدر دلم میخواد یه روز که آقا مهدی میاد خونه لای در خونهتون باز باشه، من ببینم شما دو تا زن و شوهر به همدیگه چی میگید، که این قدر میخندید؟
منبع: یادگاران، کتاب مهدی باکری
محبت نوشداروست، چشمه ی سیراب کننده و گواراییست که تک تک اعضای خانواده به آن محتاجند.
اگر سیراب شوند، چون درختی قد میکشند و تا آسمان میروند و اگر سیراب نشوند، همچون علفهای هرز، دل مرده و بی نشاط بر گوشه و کنار هر گذرگاهی، تکیه میکنند به امید قطره ای محبت و بیگمان، محبت اگر در کلمات جاری نشود، جلوه گاه زیادی نخواهد داشت.
کلمات معبر خوبی هستند برای بروز این نیاز انسانی، البته بی محابا و بیش از حد محبت کردن درست نیست؛ اما از کلمات مهرآمیز در جمع خانواده نباید دریغ کرد.
محبت را در جامهای کلمات بریزید و به اعضای خانواده، هدیه کنید. مطمئن باشیم مثل درختهای بلند بالا، پرثمر خواهد بود.
حواسمان اگر نباشد، زود تمام می شود ...
ساعت شنی نفس های آخرش را می کشد و هر کس کم توشه برداشته باشد، بازنده است.
اعوذ بالله من هذا ...
باران می بارید. سماور غل غل می کرد . نرگس سرمای سختی خورده و کنار بخاری زیر پتو دراز کشیده بود. هر چند دقیقه یک بار داد و فریاد گلو و شش هایش بلند می شد. تبش بالا رفته بود. لحظه به لحظه حالش بدتر می شد. مادر هر چند دقیقه با طشت آب و نمک به سراغش می آمد. زیر لب ذکر می گفت و برای شفای او دعا می کرد.. چند لحظه ای کنار پنجره ایستاد بیرون را تماشا کرد. باران همچنان می بارید.
در روستایشان بیمارستان نبود؛ تا شهر چندین ساعت فاصله بود. با خود گفت: اگر پدرش زنده بود، الان می توانست او را به شهر و درمانگاه ببرد. اگر اتفاقی برایش بیفتد؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد، عاق والدین شده است. (زیرا حق آنها را رعایت نکرده است.)
بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۶۴
پدر و مادر حق بزرگی به گردن انسان دارند .
آنچه امام سجاد علیهالسلام هم در دعای ابوحمزه ثمالی به ما آموزش داده است دعای خیر برای پدر و مادر است.
در فرازی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی میخوانیم : اللهُمَّ اغفِر لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً اِجزِهِما بِالاِحسانِ اِحساناً وَ بِالسَّیِّئاتِ غُفراناً؛
خدایا من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دو آنها رحم کن، چنانکه مرا هنگام کودکی پروردند، احسان هر دو را به احسان و بدیهایشان را به آمرزش پاداش ده.
از نشانه های ادب و احترام این است که هر گاه پدر و مادرت بر تو وارد شدند، آنها را در جایگاه خودت بنشانی. فرقی هم نمی کند چه امیر و پادشاه باشی و چه فرد عادی.
درست مثل هنگاهی که حضرت یعقوب به مصر وارد شدند، حضرت یوسف با کمال احترام والدین اش را بروی تخت پادشاهی خودش نشاند. (وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ)
تبعید سهم خوبترین مرد عالم است
باز این چه شورش است که در عرش ماتم است
می پیچد از عطش به خودش قامتش خم است
اوضاع جسم بی رمقش سخت درهم است
وقتی به جان نشست تنت لاله وار شد
زهری که از مصیبت آن دیده تار شد
خوردی زمین و صورت تو پُر غبار شد
حتی نفس کشیدن تو گه گدار شد
تسلیت شهادت امام هادی علیه السلام