🌺مادرجان صدایت آرام بخش قلب من است
🌸نگاهت انرژی بخش روح و روان من است
دعایت، نگاه خدا را به من هدیه می دهد
🍀مادر جان ای همه زندگی ام به خدا می سپارمت.

🌺مادرجان صدایت آرام بخش قلب من است
🌸نگاهت انرژی بخش روح و روان من است
دعایت، نگاه خدا را به من هدیه می دهد
🍀مادر جان ای همه زندگی ام به خدا می سپارمت.
🍀خستگی از سر و روی حمید می بارید. هر کس نمی دانست فکر می کرد چند شبانه روز خواب به چشمایش ننشسته است، در حالی که این چهره آویزان به خاطر برنده نشدن در مسابقه فوتبال بود.
🌺مادرش نگاهی مهربانانه به او کرد و با احساس همدردی گفت: «الهی من فدات بشم. بعد از این همه تلاش و تمرین تیمتون برنده نشد؟ حمید جون حق داری ناراحت باشی منم وقتی به سن و سال تو بودم یادمه یکبار مسابقه آشپزی داشتیم، تیممون خیلی وقت گذاشت تا برنده بشه؛ ولی تیم مقابلمون برنده شد. خستگی تو تنمون موند. هنوزم یادم میاد غصم میشه؛ ولی ناامید نشدیم سال بعدش تیم ما برنده شد. حالا بیا شام بخور جون داشته باشی دوباره پا به توپ بشی رونالدوی من.»
🌸حمید از این همه مهربانی و شور مادر، خستگی از تنش و ناامیدی از روحش دور شد. سخنان ملایم و دلگرم کننده مادر او را به وجد آورد. مصمم شد برای آغازی دیگر و تلاشی بیشتر. نگاهی پر از لبخند به مادرش کرد و گفت: «راست می گی مامان، دنیا که به آخر نرسیده، مسابقه بعدی خودمون برنده میشیم.»
🍀مادر گفت: «آفرین پسر عزیزم. خوشحالم پسری مثل تو دارم. »
مادر حمید می دانست اگر او را به همین حال رها کند، روز به روز حالش بدتر می شود و بر اخلاقش اثر می گذارد. همین هم باعث می شد با پدر و مادرش رفتار خوبی نداشته باشد. او سبک زندگی خود را بر اساس سخنان اهل بیت(علیهم السلام) قرار داده بود با سخنان آن ها انس خاصی داشت و هر روز تلاش می کرد بخشی از دانسته هایش را در زندگی به کار ببرد.
🌸اتفاقاً همین چند روز پیش سخنی از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)خوانده بود که اگر پدر و مادر رفتار شایسته ای داشته باشند، همین سبب می شود که فرزندشان هم رفتار خوبی با آن ها داشته باشد. (1)
با یاد سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) که در حق چنین پدر و مادری دعا کرده است، لبخندی بر لبانش نقش بست.
🌸🍀🍀🌸🍀🍀🌸
🔹(1) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَحِمَ اَللَّهُ وَالِدَیْنِ أَعَانَا وَلَدَهُمَا عَلَى بِرِّهِمَا
🌺پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خداوند رحمت کند پدر و مادرى را که فرزندشان را با رفتارشان در نیکى به خودشان یارى کنند.
📚 الکافی , جلد۶ , صفحه۴۸.
✅ یادمان باشد برای لذت بردن و آرامش داشتن در زندگی مراعات کردن اموری الزامی است.
🔘اگر در محیط خانواده امنیت و آرامش باشد.
🔘اگر پدر و مادر فرزندان خود را سرشار از محبت کنند.
🔘اگر والدین احترام به یکدیگر را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
🔘و اگر یاد و نام خدا در زندگی ملموس و پررنگ باشد.
✅ آن وقت خواهیم دید فرزندان به سمت دوستان ناباب و کارهای خطرناک و غیرمشروع نخواهند رفت.
🌺در تمام مدت فعالیتش عرق از سر و رویش می بارید؛ انگار در حمامی باشد که بخارِ به وجود آمده در آن به بالاترین حد خود رسیده است. مدتی بود که از عزیزانش خبر نداشت. شرایط جسمی و روحی سختی داشت. روز به روز بر تعداد بیماران افزود می شد؛ تا اینکه چند روز پیش، مادرش که نگرانی در صدایش موج می زد، زنگ زد و گفت: «زینب جان دوست ندارم این خبر را بگویم؛ ولی ترسیدم وقتی بیایی و قضیه را بفهمی ناراحت بشوی که چرا چیزی نگفته ام؟! چند وقت پیش همسرت آمد بچه را پیش ما گذاشت و به مأموریت رفت. الان مدت طولانی است که غیبش زده است و گوشی اش خاموش است. »
🍃اضطراب در صدایِ مادر پیدا بود. از شدت ناراحتی، صدایش همچون امواج نامنظم موسیقی به لرزش درآمده بود و با لحنی شماتت آمیز ادامه داد: «گم وگور شده و معلوم نیست کجاست؟! دیگر سر کارش هم نمی رود؛ حتی برای تدریس دانشگاه نرفته است. با اینکه عضو هیئت علمی دانشگاه است؛ هیچوقت تو جلسات شرکت نمی کند. همه پشت سرش حرف می زنند که از ترس کرونا هیچ جا نمی رود و خودش را مخفی کرده است.»
🌸عرق هایی که تنش را در آغوش گرفته بودند، یخ کرد. دستانش شروع به لرزیدن کرد، نزدیک بود گوشی از دستانش بیفتد؛ ولی برای اینکه مادر را آرام کند گفت: «مامان خوشگلم این که نگرانی ندارد. شاید مدت زمان مأموریتش بیشتر شده است و مجبور بوده آنجا گوشی اش را خاموش کند. ان شاءالله به زودی پیدایش می شود. ببخش که همه زحمات دخترِ پردردسرت برای توست. دوستت دارم از راه دور می بوسمت دعایم کن.»
🍃تمام آن چیزهایی که به مادرش گفت، فقط برای حفظ ظاهر بود والّا درونش طوفانی برپا شده بود. سابقه نداشت محسن مأموریتش بیشتر از زمانی شود که مشخص شده بود. شروع به تماس های مکرر به جاهای مختلف کرد؛ امّا خبری هر چند کوچک نیز به دست نیاورد.
🌺با همه دغدغه هایش؛ ولی با شور و عشق به کارش ادامه داد. تا اینکه غروب یک روز دلگیر، که از پنجره به محو شدن روشنایی در افق نگاه می کرد، تب بالا و بی حالی شدیدی به سراغش آمد.
🍃حالا خودش کنار بیمارانی بستری بود که قبلا شبانه روز در خدمت آن ها بود. همه احوالش را تلفنی می پرسیدند؛ امّا هنوز هم خبری از همسرش نبود! به خاطر همین از لحاظ روحی هم ضعیف شده بود تا اینکه بعد از مدتی همسرش به بیمارستان آمد و با دادن شربتی به او و بقیه بیماران کرونایی، حال همگی رو به بهبودی رفت.
🌸 شور و شعفی وصف ناپذیر در دل و جان زینب به وجود آمده بود در حالیکه از دیدن همسرش و پی بردن به این ماجرا چشمانش از شادی می درخشید با لحنی دلبرانه و زیبا خطاب به همسرش می گوید: «محسن جان دارو را خودت درست کرده ای؟» شوهرش که زیر چشمانش گود افتاده و کبود شده بود، چین به کناره های چشمش می افتد.
✅ چه خوب است بدانیم که نگاه و لبخند محبت آمیز، در شکل گیری رفتار صحیح و زیبا با همسر تأثیر به سزایی دارد.
🔘همان نگاه محبت آمیز و از روی شادی و مهربانی، خودش عامل سرازیر شدن محبت از سوی همسر خواهد بود.
🔘هرگاه این محبت و نگاه مهرآمیز به خاطر خداوند عزیز باشد، تأثیر شگرفی در روند جریان زیبای زندگی تان خواهد داست.
✅یادمان باشد محبت به همسر با نیت رضایت خدا زندگی مان را پر از نور و نشاط خواهد کرد و هیچ هزینه ای هم در بر نخواهد داشت.
🌺رمضان ای #زیباترین ماه خدا
چه دوست داشتنی هستی ای ماه #مهمانی خدا
🌸دوست دارم لحظات #شیرین افطار و سحرت را
دوست دارم لحظات نورانی دعا و #مناجاتت را
دوست دارم قرائت #قرآن عزیزت را
🍀رمضان یاریم کن تا دربر گیرم #نعماتت را
🌸زهره آشفته حال و دل نگران بود. مثل پروانه ای بی قرار دور شمع وجود مادر می چرخید و با تمام وجود مراقب او بود. زیر لب گل واژه های صلوات را به صورت مادر می پاشید. هیچ گاه مادر را اینچین پریشان حال و ناخوش ندیده بود. هرگاه نگاهش به رنگِ پریده مادر، گودی زیر چشمانِ او و ناتوانی در باز نگه داشتنشان می افتاد، قلبش می سوخت و حرارتی از عشق مادر تمام اندامش را می پوشاند. (1)
🌺دیروز صبح که از خواب بیدار شده بود، نگاهش به تابلوی روی دیوارِ سمت چپ افتاد، روی آن با خط خوش نام زیبای امام نقش بسته بود. دل زهره با دیدن نام مولایش لرزید و اشک چشمانش جاری شد. همان لحظه دل خود را به حضرت داد و با زبانِ حال، توسلی شیرین به دامان پرنور امام زد. نگاه حضرت را با تمام وجود، حس کرد و با انرژی و امید بیشتری به یاری مادر شتافت.
🍀مادر همزمان با این توسل، روز به روز حالش بهتر و دل زهره شادتر می شد. زهره همه این نشاط و آرامش را از نگاه و دعای حضرت می دانست و در دل از حضرت قدردانی و تشکر می کرد.
🍀🌸🍀🌸🌸🍀🌸🍀
🔹(1) قال رسول الله صلى الله علیه و آله: البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَکاتُ،...
🌼 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: دختران ، دلسوز و مددکار و با برکت اند...
📚کنز العمّال، ج۱۶،ص۴۵۴،ح۴۵۳۹۹
🍀چه #لذتی دارد وارد شدن به مهمانی خدا
🌺چه زیباست مهمان او بودن و نشستن بر #خوان گسترده اش
چه شیرین و #لذت بخش است درک این ضیافت و بهره بردن از آن
🌸چه حس آرامبخشی است #شستن روح از پلیدی ها و پاک شدن.
🌷 محبت مثل #نفس_کشیدن لازم و ضروری است
🌺 محبت #آبیاری می کند خشکی های وجود را
🌷 محبت بیرون می کند #زخم های کینه را
❤️ محبت می شوید #پلیدیها را
💐 محبت می کارد #خوبی ها و نیکی ها را
🌱 محبت می پروراند #نهال های زیبای وجود را
محبت...
🌹 در یک کلام محبت بدی ها را با خود می برد و خوبی ها را می آورد.
🌼ای که نور هستی و نور می بخشی
🌸ای زیباترین کلام و زیباترین پیام
دوست دارم بخوانمت هر مقدار که بتوانم(1)
📗تو همان برنامه زندگی ام هستی
✨تو روشنایی ام هستی
📖(1) فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛ پس هر چه از [قرآن] میسر شد تلاوت کنید. (مزمل/ 20)