تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۳۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارتباط با فرزندان» ثبت شده است

 

یکی از اصول تربیتی به نام نیکو صدا زدن فرزندان و با احترام از آنها یاد کردن است. چنین توصیه ای  در مورد فرزندان نسبت به والدین نیز داریم که از صدا زدن به نام و اسم آنها بر حذر داشته شده اند. برای این الگوی تربیتی پسندیده، نمونه ای از آیات قرآن کریم شاهد آورده شده است.

 

 در آیات ابتدایی سوره یوسف، حضرت یوسف علیه السلام، هنگام بازگو نمودن خواب خود به پدرش، رعایت ادب و احترام را نموده و پدر را به اسم صدا نمی زند. بلکه می فرماید: « یا ابت؛ ای پدر من.»

همچنین حضرت یعقوب علیه السلام متقابلا هنگام خطاب فرزندش با لحنی مهربانانه می فرماید: ای پسرکم.

 

این ارتباط شایسته میان فرزند و پدر می تواند الگوی مناسب و صحیح در تربیت باشد. پس فرزندان باید در نحوه صدا زدن والدین خود احترام و ادب را رعایت نمایند و پدر و مادر نیز با فرزندان رابطه ای صمیمانه و توأم با احترام داشته باشند تا فرزندان بتوانند سخن خود را مطرح کنند.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۳ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نزدیک بود گریه اش بگیرد. بچه را روی پایش گذاشت. پتوی نازک صورتی رنگ را رویش انداخت. تابش داد تا خوابش ببرد؛ اما فایده نداشت. صدای جیغ و گریه های بچه، خانه را برداشته بود. برایش لالایی خواند، حرف زد. افاقه نکرد. خواهر کوچولوی ناز نازی ۱۸ ماهه بود. چشم های قهوه ایش را بسته و دهان را به گریه باز کرده بود. در کنار چشمان کوچکش چند قطره ی اشک براق سر خورد و از روی گونه اش پایین آمد.

با اضطراب، کتاب علوم و مداد نوکی اش را به دست گرفت. می خواست آن را بخواند، اما کتاب را روی زمین انداخت. بچه را به بغل گرفت. مشغول راه رفتن دور خانه شد. وقتی گریه های بچه اندکی آرامتر شد، گوشی بیسیم را برداشت. راه می رفت و بچه را با دستانش تاب می داد. دکمه های گوشی را به شدت فشرد. شماره ی مادر را گرفت. خون خونش را می خورد. مادر گفته بود زود برمی گردد. تا آن موقع هم خواهر کوچکش از خواب بیدار نخواهد شد؛ وقتی نگاهش به کتاب علوم می افتاد، بیشتر حرص می خورد.

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام على علیه السلام فرمود:اَلاِْفْراطُ فِى الْمَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ؛

زیاده روى در سرزنش کردن ، آتش لجاجت را شعله ور مى سازد.

منبع: تحف العقول،ص۸۴

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پدر و مادری که محبت می کند و احترام می گذارد، اعتماد فرزندان را جلب می کند. با حرف زدن آمرانه و بدون احساس، نمی توان اعتماد را جلب کرد.

وقتی شما اعتماد را جلب کردید، می توانید دلیل محدودیت و حساسیت را به فرزندتان بگویید و به آنها آگاهی و آموزش دهید. اگر شما این کار را بکنید، برای فرزندتان یک مصونیت ویژه ای ایجاد کرده اید.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرزندم ای قشنگترین خاطره زندگی ام

با من حرف بزن موسیقی کلامت روحم را می نوازد

به من نگاه کن درخشش نگاهت قلبم را مصفا می کند

با من لبخند بزن گُل لبخندت جانم را طراوت می دهد

ای گل زیبای من!  آرام جانم! تو همان هدیه پاک خدایی

کلامت، نگاهت، لبخندت را دوست دارم چون خدا را دوست دارم

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۵:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بازیگوش

امام کاظم علیه السلام فرمودند: تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبىِّ فى صِغَرِهِ لِیَکونَ حَلیما فى کِـبَرِهِ، ما یَنْبَغىاَنْ یَکونَ اِلاّ هکَذا ؛

خوب است بچّه در کودکى بازیگوش باشد تا در بزرگسالى بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد .

منبع:کافى ، ج ۶، ص ۵۱، ح ۲

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۱۹ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از اصول تربیتی بر مبنای تعالیم سوره یوسف، اصل تغافل در تربیت است. تغافل به معنای نادیده گرفتن و چشم پوشی کردن است. البته تغافل نباید به جرأت و جسارت متعلم بیانجامد.  

یکی از خطرناک ترین لحظات در تربیت، آن است که فرزند یا متعلم خود را از پوشاندن خطا و عیوبش بی نیاز ببیند و تغافل تدبیری برای پیشگیری از وقوع چنین حادثه ایست.

 
برادران حضرت یوسف بعد از اینکه نقشه ی سوء خود را علیه یوسف، عملی ساختند. گریان و پریشان به پیش پدر بازگشتند. آنها ادعا کردند که یوسف را گرگ خورده است.

 در اینجا حضرت یعقوب که خبر مرگ فرزند پاک و دلبندش را می شنود، خشم خود را کنترل کرده و تنها به گفتن جمله ای در مذمت پیروی از هوای نفس، بسنده می کند. می فرماید: بَل‌ سَوَّلَت‌ لَکُم‌ أَنفُسُکُم‌ أَمراً(یوسف،18)

 معنای‌ پاسخ‌ ‌او‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌: قضیه‌ اینطور ‌که‌ ‌شما‌ می گویید نیست؛ بلکه‌ نفس‌ ‌شما‌ ‌در‌ ‌این موضوع‌، ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ وسوسه‌ انداخته‌ است.

آن‌ گاه‌ اضافه‌ کرد ‌که‌ : من‌ صبری جمیل در پیش می گیرم‌. یعنی‌ ‌شما‌ ‌را‌ مؤاخذه‌ ننموده‌، ‌در‌ مقام‌ انتقام‌ ‌بر‌ نمی‌آیم‌. بلکه‌ خشم‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ تمام‌ معنی‌ فرو می‌برم‌.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۱۹ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

زمانی یک خانواده با آرامش و صمیمیت در کنار هم خواهند بود که تمام اعضای آن روش صحیح ارتباط گیری و برخورد با سایر اعضای خانواده را بلد باشند. برای والدین داشتن ارتباط صحیح با فرزندان از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک رابطه قوی و صحیح می تواند شادی و نشاط را در یک خانواده به ارمغان آورد.

 دانستن و رعایت بعضی از نکات در استحکام رابطه بین والدین و فرزندان مؤثر است و سبب نشاط آن خانواده می شود، که در این مجالِ اندک به مواردی اشاره می گردد:

1- آغوش گرفتن
ارتباط فیزیکی همچون آغوش گرفتن، موجب آرامش روح و روان فرزندان است. سبب می شود که فرزندان احساس صمیمت بیشتری با والدین داشته باشند. (هنگام خداحافظی یا زمانی که به خانه می آیند یا وقت هایی که کار شایسته ای انجام داده اند و یا زمانی که به شما پناه آورده اند، مناسب است فرزند خود را در آغوش بگیرید. اگر فرزندِ نوجوان دارید، ساعاتی را بنشینید با هم دمنوشی بخورید و صحبت کنید. با دستان خود گاه گداری دستانش را بگیرید، یا به طور مثال: دستانتان را روی شانه هایش بگذارید.)

2- توجه کردن به احساسات
فرزند شما نیاز به توجه دارد. هرگاه احساسات خود را آشکار می کند، بهترین فرصت برای ایجاد ارتباط صحیح است. به طور مثال: گریه کردن فرزند نزد شما؛ یعنی اینکه شما را پناهگاه یافته است و به شما اعتماد دارد. احساساتش را درک کنید و به او بگوئیدکه مشکلش را می فهمید.

تنها راه نرفته
۱۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

محبت والدین

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند :مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِىٌّ فَلْیَتَصابَ لَهُ؛

هر کس با کودک سروکار دارد ، با او کودکانه رفتار کند .


 

منبع: من لا یحضره الفقیه ، ج ۳، ص ۴۸۳،ح ۴۷۰۷

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۰۹ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دست پسرش را با تندی گرفت و با فشار و زور به طرف اتاق کشاند. در کمد لباس را باز کرد تا لباس مناسبی پیدا کند. پسرش با ترس و دلهره و حالت بغض مانندی به او نگاه می کرد. عرق پیشانی اش به راه افتاده بود. هر وقت دچار استرس می شد این حالت برایش پیش می آمد. همیشه مادرش با تندی با او برخورد می کرد. او هم با خودش می گفت: مادر من را دوست ندارد. وقتی هم می دید کاری از دستش برنمی آید برای اینکه ناراحتی اش را نشان بدهد لج می کرد؛ اما باز هم مادرش او را درک نمی کرد و بیشتر عصبانی می شد.

 

لباس آبی آسمانی را از کمد بیرون آورد به پسرش گفت: همین را می پوشی و الا هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. زود باش می خواهیم برویم بیرون.

 

اینبار هم مادرش با تندی و عصبانیت با او برخورد کرد. دیگر به این تندی هایش عادت کرده بود. او این لباس را دوست نداشت چون عاشق پرسپولیس و قرمز بود؛ ولی هر دفعه با اجبار مادر این لباس را می  پوشید و دوستانش مسخره اش می کردندبه خانه دوستش که رسید پسرش را با اخم نگاه کرد و گفت: حواست باشد آبروی من را نبری! یک پسر هم سن و سال تو دارد مبادا دعوا کنی!

 

بعد از زنگ زدن، دوستش با خوشرویی و لبخندی بر لب، در را برایشان باز کرد و خوش آمد گفت. بعد هم به پسرش نگاه کرد و گفت: ما شاءالله چه بزرگ شدی محمد. خاله را یادت هست چند بار با پسرم علی، خانه شما آمدیم. از وقتی علی شنیده که تو می آیی ماشین هایش را به ردیف گذاشته است تا با تو بازی کند بدو برو پیشش خاله جان.

 

مادرش گفت: محمد یادت باشد چه چیزی به تو گفتم.

 

سعیده جان بگذار راحت باشند. چه خوب شد آمدی دلم برایت تنگ شده بود. حالت که خوب است؟

 

- زهرا جان مگر این بچه حالی برایم گذاشته است؟!

 

- سعیده جان ناشکری نکن پسر به این خوبی!

 

- زهرا ظاهرش رو نبین چنان لجباز و یکدنده است که اعصابی برایم نمانده است.

 

- بر فرض که لجباز است تو برای درمان لجبازی اش چه کردی؟

 

سارا علیدوستی
۰۸ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر