🚿سارا با شنیدن صدای شُرشُر آب حمام، با تعجب گفت: «سامان ببین مادر دوباره گوش به حرف دکتر نکرده . مگه دکتر نگفت حرکت برایش خوب نیست ؟! قرار بود حداقل یک هفته از روی تخت تکان نخوره!»
🌱- خب میگی چکار کنیم؟ حرف، حرف خودشه! گوش به حرف نمیده.
💥- دل نگرانشم اگه خوب نشه و دوباره زبونم لال سکته کنه چی؟
🌸- بد به دلت راه نده، ان شاءالله که چیزیش نمیشه، توکل به خدا.
🌺مادر که از حمام آمد با دیدن بچه هایش، متوجه ناآرام بودن دل آنها شد، با روی گشاده و لبخند به لب گفت: «سارا جوون نگران نباش بادمجون بم آفت نداره.»
🌼- سارا با دیدن حال خوب و لبخند مادر، قربان صدقه اش رفت: «الهی من فداتشم. به فکر خودت نیستی، کمی به فکر من باش تا از غُصّه دِق نکنم.»




