تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#عکس‌نوشته‌حسنا» ثبت شده است

 


☘خیلی از مردم در طول زندگی خود خریدهای غیرضروری انجام می‌دهند. در حالی که می‌توانند در این اوضاع بد اقتصادی از این کار صرف نظر کنند و از فشارهای اقتصادی که بر آنها تحمیل شده کمتر کنند.

اگر به سیره معصومین علیهم‌السلام هم توجه کنیم از این قاعده مستثنی نبودند.

درمورد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم آمده است که حضرت خود، مایحتاج زندگی­ش را از بازار تهیه می­ کرد و به سوی خانواده­ اش حمل می­‌نمود.(۲)

ایشان در این باره می‌فرمودند:
«لا أشتری شیئاً لیس عندی ثمنه؛ چیزی که پول و قیمت آن را ندارم، نمی­‌خرم.»(۲)

سنن النبی۹، ص ۴۱.
رهنمای انسانیت، ص ۲۴۴،ش ۲


 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۸ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روح بخش است. هفتاد و دو شهید خونین، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءاللّه » بود. اگرچه قامت هایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامت های فرو شکسته، قیامتی ازقامت های یک امّتِ قائم پدید آورد.

آن پیکرهای پاک قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد.

مجله گلبرگ،تیر۱۳۸۳،شماره ۵۲

 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 


والدین باید فرزندان خود را از همان ابتدای کودکی علاقه‌مند به مطالعه کتاب کنند.

می‌توانند از همان کودکی برایشان کتاب قصه با تصاویر جذاب بخرند.

برایشان هر شب از روی کتاب، قصه بخوانند.

در حین خواندن کتاب از بچه‌ها سؤال بپرسند یا گاهی از آنان بخواهند پایان داستان را آنان هر طور دوست دارند ادامه دهند.

از شیوه‌ها و روش‌های مختلف کتابخوانی مثل کم و زیاد کردن تن صدا، تغییر صدا به جای شخصیت‌های داستان استفاده کنند.


 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


وقتی با حاج حسن در هیئت مدیره تیم صبا باتری بودیم، رشته های ورزشی آن را از ده رشته به بیست رشته ارتقا دادیم. حسن بیش از کارهای فوتبالی روی کار فرهنگی تأکید داشت. می گفت: «کار فرهنگی باید تا بدان جا پیش رود که روی سکوهای استادیوم صد هزار نفری آزادی، صد هزار نفر نماز بخوانند.»


برای همین منظور رفتیم دیدار علی پروین. پروین آن زمان خانه نشین بود. کاپ‌های توی ویترین را نشان داد و گفت:«این ها را زمانی که در پرسپولیس بودم گرفتم.»
شهید طهرانی گفت:«حاج علی آقا! برای آخرت تان چه به دست آوردید؟ آیا کارهای فرهنگی شما هم اندازه کاپ های تان هست؟ شما الگوی جوان ها هستید. اگر در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید، جوان ها هم اهل جمعه و جماعت و کار خیر می شوند. بیایید کار فرهنگی و معنوی کنید. این‌ها دست شما را خواهد گرفت و گره گشای مشکلات خواهد بود.»

علی پروین چشم هایش از اشک قرمز شده بود. گفت: «حاج حسن آقا! من رفیقی مثل شما نداشتم که چنین حرفهایی به من بزند و روشنم کند. همه آمدند به به و چه چه کردند و رفتند. اما شما چشم و دلم را روشن کردید و باعث افتخارم است که در خدمت شما باشم.»

راوی: ناصر شهسواری

با دست‌های خالی؛ خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم؛ نویسنده مهدی بختیاری؛صفحه ۸۵-۸۹



 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


یکی از نیازهای همسر توجه به اوست؛ توجهی همه جانبه، به ویژه در مناسبت‌های خاص؛ مثل: سالگرد ازدواج، روز زن و...،

در این روزها برای همسرتان شرایط متفاوت با روزهای قبل به وجود آورید.

در زندگی تنوع لازم است و باید پدید آورد.

اینگونه همسرتان توجه شما را احساس می‌کند و همین توجه باعث می‌شود که بسیاری از تنش‌ها و ناراحتی‌های روحی برطرف ‌شود.



پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "نشستن مرد نزد همسر و عیالش در پیشگاه خداوند، از اعتکاف در مسجد محبوب‌تر است."

:books:التفسیر المعین، ص ۴۰۶



 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


علی عادت نداشت بدون ما چیزی بخورد. اگر بیرون چیزی می‌خورد، باید همه‌مان را می‌برد و از همان غذا به ما می‌داد و یا می‌گرفت و می‌آورد خانه.

یک بار قرار بود دنبال خانه بگردیم. از اداره که آمد، موقع رفتن گفت: «با بچه‌ها نمی‌توانیم همه جاها را بگردیم». راضی‌ام کرد دو تایی با هم برویم.

وسط راه گفت:«برویم سمت هتل استقلال.»
گفتم:«وسع ما که به آن جاها نمی‌رسد.»
گفت:«قهوه هایش را می‌گویم.»
شستم خبردار شد که یک بار با یک مهمان خارجی آمده اینجا قهوه خورده و حالا می‌خواهد برایم جبران کند.

من در هتل، شور بچه‌ها را داشتم و او با خیال راحت نشسته بود و می‌خورد و باز دوباره سفارش می‌داد. اصلا خانه یادش رفته بود. خوردن‌مان که تمام شد، از جلوی هتل دستم را گرفت و پیاده راه افتادیم.

راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید

رسول مولتان؛ روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان،صفحه ۷۹-۸۰


 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام صادق علیه‌السلام فرمود:«در دولت امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف آبها فراوان و نهرها امتداد می‌یابد و زمین خوردنی‌هایش را دو چندان ظاهر می‌کند و همه‌ی گنج‌های پنهان استخراج می‌شود.»

بحارالانوار،ج۵۲،ص۴۷۲

 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۴ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

🌺علی یک بار هنگام بازگشت از جبهه، عینک آفتاب و کاپشن آمریکائی داشت.

🌿زنگ خانه شان را زد. مادرش آمد دم در و گفت با چه کسی کار دارید؟

🌱گفت: با جواد (برادر کوچک ترش).
مادر تا می رود تا جواد را صدا کند، مادر را از پشت می گیرد و مادرش داد و بیداد راه می اندازد. وقتی خودش را معرفی می کند، هر دو می زنند زیر خنده.

📚 بیا مشهد، گروه فرهنگی شهید هادی،ص ۸۹٫

a

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۳ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

🌹احمد خیلی فوتبالی بود. جبهه هم که رفت، مسابقات فوتبال لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) قم را تشکیل داد. تیمشان رفته بود فینال.  از وسط زمین شوتش تبدیل به گل شد. از خوشحالی داد زد گُل.


🌺بعد از بازی رفته بود توی خودش. احساس گناه می‌کرد و می‌گفت: امشب باید توبه‌ای حسابی بکنم. بعد از آن ضربه گل، باید می‌گفتم «یا زهرا سلام الله علیها». کلمه گل از دهانم در رفت.

راوی: قاسم میرزایی

📚 خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، به نقل از کتاب تا بهشت، ص ۱۲۱

 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۲ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

🕊یا شمس الشموس، آقایِ من! دوباره دلم بهانه حرم گرفته است. 
کبوتر دلم به آشیانه پَر گرفته است. 

🌅 سلطان طوس، یا غریب الغرباء! دوباره دلم برای رسیدن به باب الجواد گرفته است.
برای نشستن دو زانو روبروی گنبد طلا گرفته است.

🌺امام رئوف، مولایِ من! دوباره برای آغوش گرفتن ضریح مطهرت، هوایی شده ام
که سینه ام اینچنین برای رسیدن به صحن و سرایت دَم گرفته است. 

🌼ضامن آهو، ضمانت دلم را می کنی آقا؟🌼

 

 

@tanha_rahe_narafte

تعجیل
۰۱ تیر ۰۰ ، ۲۳:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر