🌹علیرضا از نماز خواندن خیلی لذت میبرد و برای آن وقت میگذاشت.
🌸ظهر یکی از روزها که علیرضا میخواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علیرضا به یکی از اتاقها رفت و در خلوت مشغول نماز شد.
🍃طوری نماز میخواند که انگار خدا را میبیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید.
بعدها وقتی صحبت نماز پیش میآمد، میگفت: «اشکال ما این است که برای همه وقت میگذاریم به جز خدا. میخواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمیدانیم آن کسی که به وقت ما برکت میدهد خداست.»
📚مسافر کربلا؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی، ص۳۲