تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

پرهیز از جلوه‌گری

پنجشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ


🍃گرمای تابستان بود. داشتیم با حسین علی مسجد می‌رفتیم. توی لباس‌هایم نازک ترینش را پیدا کردم و پوشیدم. وقتی نگاهش کردم خیلی تعجب کردم. یک اورکت زمستانی پوشیده بود و یک کلاهی هم  روی سرش کشیده بود.

☘️گفتم: «برادر! زمستان را با خودت آورده‌ای؟! این چه تیپی است؟ » هر چه پرسیدم طفره رفت. توی راه مسجد به او گفتم: «تا به عقلت شک نکردم، بگو این چه تیپی است؟ »

🌸گفت: «این طوری لباس پوشیدم تا برای خانم های نامحرم جلوه نداشته باشم. همان طوری که ممکن است ما از دیدن خانم‌های نامحرم تحریک بشویم، آنها هم ممکن است چنین شوند. ما نباید با پوشیدن لباس‌های نازک و بدن‌نما باعث تحریک نامحرم شویم. »

✨در حالی که به سختی حرف هایش را در ذهنم جا می‌دادم، داغ کرده بودم. پیراهنم را تکان دادم تا هوا زیرش جریان پیدا کند.

راوی: حسن نوری؛ برادر شهید

📚 من شهید می شوم ؛ خاطرات شهید حسین علی نوری. نوشته رضا عنبری، صفحه ۶۸

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی