همسرداری شهید چراغچی
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ
🔹راوی: تهمینه عرفانیان امیدوار همسر شهید ولی الله چراغچی
🌿آقا ولی مرا خیلی احترام می کرد. موقع راه رفتن پشت سرم راه می رفت تا کفش هایم را جفت کند. بعضی اطرافیان به طعنه می گفتند: «آقا ولی کفش های این جوجه رو براش جفت می کنه.»
🌷از همان اوایل زندگی گاهی وقت ها توی خانه “علیا مخدره” صدایم می کرد. اطرافیان نمی دانستند. یک بار که ولی رفته بود منطقه، برای اینکه تنها نباشم، رفتم خانه خودمان و ولی زنگ می زند آنجا. یک بار زنگ که زد خواهرم گوشی را برداشت. شنیدم به آقایی که پشت خط است، می گوید: «آقا اشتباهی گرفته اید اینجا مخابرات نیست.» شستم خبر دار شد ولی است. خواهرم علیا مخدره را مخابرات شنیده بود. دویدم گوشی را ازش گرفتم و صحبت کردم.
📚مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد۹(چراغچی به روایت همسر شهید)، مهدیه داودی، صفحه ۲۲ و ۳۰