میل به هندوانه

🍃مدتی در جزیره مینو مستقر بودیم. شهید علی آقا ماهانی کنار نهر، کلاس درس قرآن گذاشته بود. قرار شد ما هم بعد از رساندن اسلحه و مهمات به اروند خودمان را به جمع برسانیم.
🌾وقتی برگشتیم آخر کلاس بود و بچه ها مشغول هندوانه خوردن. گفتیم: «این هندوانه از کجا؟ » گفتند: «بعد از درس، علی آقا گفت که دلتان چه می خواهد؟ هرکس چیزی گفت. علی آقا گفت هندوانه باشد خوب است.»
💫 داشتیم می خندیدیم که نگاهمان به آب افتاد. هندوانهای ده کیلویی روی آب روان بود. اول فکر کردیم پوست هندوانه است، وقتی گرفتیمش هندوانه ای سالم بود و همه از آن خوردند. تنها کسی که از دیدن آن خوشحال نشد، خود علی آقا بود. نمی خواست بچه ها به چشم عارف نگاهش کنند.
راوی: حمید شفیعی
📚کتاب رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه ۶۱ و ۶۲
