مقاومت و استقامت
سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ
🍃تا از شهر هویزه به سمت سوسنگرد بیرون میزدیم، بچه ها از نفس میافتادند.
حسین می گفت: «هنوز که راهی نیامده ایم، زود شکایت را شروع کردهاید.»
🌺گفتم: «تو تمرین داشته ای حسین. اهل کوهنوردی بوده ای.» ایام دانشجوییاش در مشهد را میگفتم که هر هفته به کوه میرفت. بیشتر این روزها را روزه هم میگرفتی؛ ولی ما تازه شروع کردهایم.
🌾با همان لبخند همیشگیاش میگفت: «با این حرفها نمیتوانی کاری کنی که کوتاه بیایم.» وقتی دیگر همه داشتیم از پا می افتادیم، می گفت: «تا اینجایش مقاومت بود. از اینجا به بعدش را استقامت میگویند. باید ببینیم چقدر اهل استقامت هستیم.»
📚کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی، انتشارات هویزه، چاپ اول، ۱۳۹۴؛ صفحه ۸۳ و ۸۴
۰۲/۰۴/۰۶