قناعت پیشه
شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

🍃مادر سید حمید که مریض بود، لباس هایش را می.آورد تا برایش بدوزم و بشویم.
سفارش می کرد لباسها را طوری بدوزیم که پارگی آن معلوم نباشد. گاهی یک پیراهن را تا بیست بار میدوختیم و باز پاره میآوردش. گاهی به شوخی میگفتم: «عموجان! چرا لباس نو نمیخرید تا هم شما و هم ما راحت شویم. »
🌸ژاکتی داشت که روی سینهاش سوراخ شده بود. نخ کاموای هم رنگش را هم گرفته بود، از روی ناچاری رفویش کردیم. همین ژاکت هم موقع شهادت تنش بود.
📚پا برهنه در وادی مقدس، ص ۱۰۷
۰۱/۰۲/۳۱
