تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

غروب طلائیه

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۰ ق.ظ

🎶اصلا تو کَتَم نمی‌رفت موسیقی‌رو بذارم کنار.
عاشق‌ می‌گن کر و کور😵 می‌شه! منم نسبت به رَپ همونجوری شدم
از خودبی‌خود می‌شدم تو یه خلسه‌ی روحی می‌رفتم، توش خدا هیچ جایی نداشت!

🚌راهیان‌نور رو واسه‌ی تنوع ثبت‌نام کردم و رفتم.
چند روز دور خودم بی‌هدف می‌چرخیدم!

🌅یه روز غروب طلائیه بود، یه حسی بهم گفت یه عالمه چشم بهت نگاه می‌کنن!
دلو زدم به دریا🌊 و داداش صداشون کردم اونم کی من!🥲
بهشون توپیدم: شما غیرت ندارید؟!
مگه من خواهرتون نیستم؟!😕
مثل خودتون علاقه‌های منو تغییر بدین!
اشک از روی گونه‌هام می‌غلتید و خاک طلائیه رو تَر می‌کرد.😢
موقع برگشت به خونه حس غریبی داشتم!
گیتارمو نمی‌خواستم!
به ام‌پی‌تری که پونصد تا آهنگ توش بود، علاقه نداشتم!
اونوقت چرا؟ چون شهداء دوست نداشتن!🙂

📽برگرفته از خاطره‌ی زهراسادات میرسلطانی

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی