عشق و ارادت شهید حمید سیاهکالی مرادی به حضرت ابوالفضل (ع)

🍃حمید میاندار هیئت خیمة العباس بود. اهل بالا و پائین پریدن نبود؛ اما حسابی و محکم سینه میزد تا جایی که بعضی وقتها احساس میکردم بدنش توان این همه سینه زدن را ندارد.
☘️ شب حضرت عباس (ع) شب ویژهای برای حمید بود. آن شب موقع برگشت گفت: «دوست دارم مدافع حرم شوم و دست و پاهایم فدایی حضرت زینب(س) شود مثل حضرت عباس (ع). »
✨گفتم: «حمید! لازم نیست این همه سینه بزنی. کمتر یا آرام تر سینه بزن. » گفت: «فرزانه! به خاطر این سینه زدنهاست که این سینه هیچ وقت نمیسوزد نه در دنیا و نه در آخرت. »
🌾چه خوب به آرزویش رسید. وقتی بدنش را آوردند، پاهایش بر اثر انفجار تله انفجاری متلاشی شده بود و مثل حضرت عباس (ع) دست و پاهایش در راه دفاع از حرم قطع شده بود. همه جای بدنش ترکش خورده بود؛ مگر سینهاش که سالم سالم بود. آنجا بود که یاد جمله حمید افتادم که میگفت: «این بدن هیچ وقت نمی سوزد. »
📚 یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، صفحات ۱۹۹، ۳۰۱ و ۳۰۵
