تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

سرکشی به زیر مجموعه

يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

☘️شناسایی منطقه رفته بودیم.  قرار شد سری هم به بچه‌های اطلاعات بزنیم.  آقا مهدی گفت: «به آنجا که رسیدیم اگر چیزی را تعارف کردند، نخورید.»

🍃به هر زحمتی بود خودمان را با تشنگی به سنگر شان رساندیم.  برای پذیرایی آب و کمپوت آوردند. یاد حرف آقا مهدی افتادم و چیزی نخوردم.

🌾عراقی‌ها کاملاً بر ارتفاعی که سنگر اطلاعات آنجا مستقر بود، مسلط بودند. نمی خواست به خاطر یک لیوان آبی که ما می‌خوریم، نیروهایش مجبور شوند بیشتر در جلوی دید دشمن رفت و آمد کنند.

راوی سردار مجید آئینه

📚 شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، صفحه ۳۲

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی