خستگیهای شهید بهشتی
شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

🍃اوایل خرداد ۵۸ بود و شهید بهشتی درگیر جلسات سنگین شورای انقلاب. شبها خیلی دیر به منزل میآمدند. گاهی وقتها برای راحتی مادر خانمم، به ایشان میگفتم که استراحت کنند، وقتی شهید بهشتی آمد، من غذایشان را گرم میکنم. گاهی یک تا یک و نیم ساعت بعد از نیمه شب به منزل میآمدند و چهرهشان زرد.
☘️یک بار فشار و فکر در ایشان چنان سنگین بود که وقتی سر سفره نشستند به جای اینکه قاشق و چنگال بردارند، دو چنگال برداشتند و خالی در دهانشان کردند. چشمهایشان به جای دور خیره شده بود.
🌸وقتی تذکر دادم خندیدند و گفتند: «خیلی جالب است جواد آقا.»
راوی: حجتالاسلام والمسلمین جواد اژهای
📚عبای سوخته، نویسنده: غلامعلی رجائی، ناشر: خیزش نو، چاپ اول، بهمن ماه ۱۳۹۵؛ صفحه ۵۲
۰۱/۰۲/۲۴
