حیای نورانی
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۴۲ ق.ظ
- چرا از من درخواستی نمی کنی؟ خیلی دوست دارم از من خواهشی کنی من درخواست تو را برآورده کنم.
-همین که سایه تان بالای سر ماست کافیست.
- زهرا جان درخواستی از من بکن تا امروز برایت برآورده کنم.
- راستش از خدا حیا می کنم درخواستی از شما داشته باشم و از توانتان خارج باشد، ولی چون خیلی مشتاق هستید اگر توانستید برایمان انار تهیه کنید.
در راه بازگشت در مانده ای از گرسنگی ناله می کرد، حضرت از انارهایی که تهیه کرده بود، اناری را برداشت و با دستان مبارکش به او خوراند، اما او دومی و سومی را هم طلب کرد و حضرت همه انارها را به وی عطا کرد.
خداوند راضی به شرمساری علی(علیه السلام) نشد و طبقی از انارهای بهشتی را توسط فرشته ای آسمانی به خانه زهرا او فرو فرستاد تا قبل از علی به خانه برسد.
ریاحین الشریعه ج ۱ ص ۱۴۲
۹۹/۱۰/۱۳