تکریم خانواده شهدا
🍃شهید مهدی طیاری مرخصی هم که می آمد برای ما نبود. همیشه به نیروهایش سر می زد و مثلا اگر یکی شان می خواست خانه ای بسازد، خودش را به آب و آتش میزد، تا برایش مصالح و سایر وسایل مورد نیاز را فراهم کند.
💠همیشه به خانواده شهدا سر می زد و به کارهای شان رسیدگی می کرد.
همسر شهیدی برایم نقل کرد که روزی شهید طیاری به منزل ما آمد و دو فرزندم را روی پایش گذاشت. روی سرشان دست می کشید و گریه می کرد. می گفت: «هر کاری دارید، به من بگویید تا انجام دهم.»
🌾بعد از شهادت مهدی هم، سر مزارش نشسته بودم و در حال خودم بود. همسر یکی از شهدای جیرفت آمد سر قبر شهید و شروع کرد به گریه کردن. طوری گریه می کرد که گویی برادرش باشد.
💠به من گفت: «شما برای شهید طیاری گریه نکن؛ بگذار من گریه کنم.» گفتم: «چطور؟» گفت: «شهید هر وقت که از جبهه به مرخصی می آمد به خانه ما سر می زد و حال بچه ها را می پرسید و مبلغی پول هم می آورد.»
راوی: سوسن شاهرخی؛ همسر شهید
📚 در کنار دریا؛ خاطرات شهید مهدی طیاری، نوشته: علی اصغر جعفریان ،صفحه ۵۹ و ۱۳۸