برنامه ریزی
شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

🌷شهید سید علی اکبر شجاعیان
☘️ عروسی برادر شهید حامد سرهنگ دعوت بودیم. علی اکبر آمد دنبالم. ماشین رنو داشت اما با یک دست رانندگی می کرد، آن هم در کوچه های باریک. تعجب کردم.
🍃می گفت: «باید خودم را برای همه شرایط آماده کنم.» آمدیم و یک دستم در جنگ قطع شد. باید از الان تمرین کنم تا ماشین را با همان یک دست کنترل کنم.
📚 تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، صفحه ۱۰۱
۰۱/۰۸/۰۷
