تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

انس با نماز در سیره رزمنده اسلام

يكشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

🍃قرارشد شب عملیات والفجر سه نماز مغرب و عشاء را بخوانیم و حرکت کنیم. نماز مغرب که شروع شد، صدای گریه امام و مأمومین در هم شده بود. مکبر به امام و مأمومین التماس می‌کرد که نماز را زودتر تمام کنند. نماز مغرب یک ربع طول کشید. بعد از نماز امام جماعت با التماس از بچه خواست نماز عشاء را زودتر تمام کنند.

☘️رزمنده ها گفتند: «این نماز آخر ماست. می‌خواهیم با خدا حرف بزنیم. حاضریم قسمتی از راه را بدویم؛ اما نماز را زود تمام نکنیم.»

🌾بعد از نماز بوی عطر خاصی فضا را پر کرده بود. علی آقا از من پرسید: «تو هم بو را استشمام می کنی؟» گفتم: «تا به حال چنین بوی عطری به مشامم نرسیده بود.»

راوی: حمید شفیعی

📚 رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی،صفحه ۹۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی