تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

نزدیک بود گریه اش بگیرد. بچه را روی پایش گذاشت. پتوی نازک صورتی رنگ را رویش انداخت. تابش داد تا خوابش ببرد؛ اما فایده نداشت. صدای جیغ و گریه های بچه، خانه را برداشته بود. برایش لالایی خواند، حرف زد. افاقه نکرد. خواهر کوچولوی ناز نازی ۱۸ ماهه بود. چشم های قهوه ایش را بسته و دهان را به گریه باز کرده بود. در کنار چشمان کوچکش چند قطره ی اشک براق سر خورد و از روی گونه اش پایین آمد.

با اضطراب، کتاب علوم و مداد نوکی اش را به دست گرفت. می خواست آن را بخواند، اما کتاب را روی زمین انداخت. بچه را به بغل گرفت. مشغول راه رفتن دور خانه شد. وقتی گریه های بچه اندکی آرامتر شد، گوشی بیسیم را برداشت. راه می رفت و بچه را با دستانش تاب می داد. دکمه های گوشی را به شدت فشرد. شماره ی مادر را گرفت. خون خونش را می خورد. مادر گفته بود زود برمی گردد. تا آن موقع هم خواهر کوچکش از خواب بیدار نخواهد شد؛ وقتی نگاهش به کتاب علوم می افتاد، بیشتر حرص می خورد.

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام على علیه السلام فرمود:اَلاِْفْراطُ فِى الْمَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ؛

زیاده روى در سرزنش کردن ، آتش لجاجت را شعله ور مى سازد.

منبع: تحف العقول،ص۸۴

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دهه فجر

 

دهه فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از داریخ است که گذشته را از آینده جدا کرده است.

 

بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۶۹/۱۰/۱۱

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

عطر تو پیدا می شود

نام تو شیدا می شود

در رفتن نامحرمان

فجر تو هویدا می شود

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
االلّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر همگان مبارک باد

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پدر و مادری که محبت می کند و احترام می گذارد، اعتماد فرزندان را جلب می کند. با حرف زدن آمرانه و بدون احساس، نمی توان اعتماد را جلب کرد.

وقتی شما اعتماد را جلب کردید، می توانید دلیل محدودیت و حساسیت را به فرزندتان بگویید و به آنها آگاهی و آموزش دهید. اگر شما این کار را بکنید، برای فرزندتان یک مصونیت ویژه ای ایجاد کرده اید.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرزندم ای قشنگترین خاطره زندگی ام

با من حرف بزن موسیقی کلامت روحم را می نوازد

به من نگاه کن درخشش نگاهت قلبم را مصفا می کند

با من لبخند بزن گُل لبخندت جانم را طراوت می دهد

ای گل زیبای من!  آرام جانم! تو همان هدیه پاک خدایی

کلامت، نگاهت، لبخندت را دوست دارم چون خدا را دوست دارم

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۵:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 حسن و حسین پسران دوقلویش بهانه گیر شده بودند، و گریه می کردند. آهنگ دلخراش صدای گریه شان روح و جان مادر را می آزرد. حسن هم با شنیدن صدای حسین شروع به گریه کرد. گریه همزمان آن ها آرامش خانه را به هم زده بود و با هیچ ترفندی آرام نمی شدند. فاطمه دخترش هم امتحان ریاضی در شبکه اجتماعی شاد داشت و حسابی از سر و صداهای بچه ها کلافه شده بود. هم دلش برای مادر می سوخت که نمی تواند او را کمک کند. هم حواسش برای امتحان جمع نمی شد. رضا پسر بزرگش هم طبق معمول به پایگاه بسیج مسجد محله رفته بود.

مریم دست تنها بود و با این بی قراری دوقلوهایش نمی دانست چه کار کند. کدامشان را در آغوش بگیرد. هر دو را همزمان بغل کرد و از این طرف اتاق به آن طرف می رفت. ما شاءالله هر دو هم تپل و سنگین بودند به کمرش فشار آورده می شد. همان طور که قربان صدقه شان می رفت، شروع کرد زیر لب ذکر خواندن و از خدا کمک گرفتن.

هرازگاهی به ساعت دیواری خانه شان که گوشه اتاق روی دیوار نصب شده بود نگاه می کرد و با دقت عقربه های آن را زیر نظر داشت. با خود می گفت: انگار این ساعت هم دلش به حال من نمی سوزد که با این سرعت درحال حرکت است.

چیزی به آمدن همسرش نمانده بود. بالاخره بعد از تلاش های فراوان توانست بچه ها را آرام کند؛ ولی از کنار آن ها نمی توانست تکان بخورد. چند بار  یواشکی خواست آن ها را با اسباب بازی هایشان تنها بگذارد و خودش برای آماده کردن ناهار به آشپزخانه برود؛ اما آن ها با کوچکترین حرکت مادر شروع به گریه می کردند. دلش مثل سیر و سرکه می جوشید.

تنها راه نرفته
۲۱ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هرچه ایمان انسان کامل تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می‌کند.

 

منبع: بحارالانوار،ج103،ص228

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هفته ی دوم یه کاغذ آورد و چسبوند به اتاق دیوار، برنامه خود سازی بود که امام سفارش می کردند مهدی می گفت از همین امروز شروع میکنیم: 

1- یکی از توصیه ها ورزش بود ، صبح ها زود بیدار می شدیم مهدی پنجره ها را باز می کرد و دور اتاق می دویدیم و ورزش می کردیم.

2- هر هفته دوشنبه و پنج شنبه روزه می گرفتیم.

3- خرج خونه را حساب کردیم ، از دو هزار و هشتصد تومن حقوق دویست تومن موند. مهدی چون مدتی شهردار بود خانواده های نیازمند رو می شناخت براشون مایحتاج خرید.

4- برنامه ی بعدی آموزش رانندگی بود . مهدی تأکید داشت حتماً یاد بگیرم.

5- خوندن کتاب های شهید مطهری رو شروع کردیم. به خواهرش گفته بود باهم بخونیم.

 

به نقل از همسر شهید مهدی باکری

 

@tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

وقتی مرد، خسته از بیرون می‌آید به آرامش نیاز دارد. او ممکن است برای فراموش کردن مشکلات، اخبار گوش کند یا روزنامه بخواند و با خود خلوت کند‌.

این‌کار را بی‌اعتنایی به خود تلقی نکنید! به تفاوت‌های روانشناختی یکدیگر احترام بگذارید.

 

@tanha_rahe_narafte

سارا علیدوستی
۲۱ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر