تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید طیب حاج رضایی» ثبت شده است

tanha rah

 

🔻چند پاسبان آمدند میدان بار و به بهانه گوسفندهای طیب به وی اهانت کردند.خون طیب به جوش آمد و سیلی محکمی به پاسبان زد.
مردم ریختندسرشان و ماشین شان را هم آتش زدند.
با دعوت طیب، مردم بازار راتعطیل کردندوسمت خیابان نخست وزیری به راه افتادند.

🔹طیب با اسد الله علم دیدار کرد وبابرکناری رئیس کلانتری وشهردار ناحیه همه چیز خاتمه یافت.

🔸وقتی طیب جلوی ساختمان رسید، چند نفر از مأموران او را به داخل ساختمان دعوت نمودند. او قبول نمی کرد.گفتند:فعلا بیا ناهار بخوریم تا بعد. ایشان گفته بود: با وجود جمعیتی که دنبالم آمده اند، تنها خوری نمی کنم.

⏳ساعتی بعد چند کامیون ارتشی دور مردم را گرفتند و برای همه جمعیت غذای تقسیم کردند. همه کنار خیابان ناهارشان که خورش قیمه بود خوردند و پدرم رفت داخل ساختمان.

📝راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
📚 سه شهید؛حمید داودآبادی،ص ۱۹٫۲۰

 

@tanha_rahe_narafte

 

صبح طلوع
۱۷ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر