تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید بهشتی» ثبت شده است

aghoosh por mehr

 

[شهید بهشتی] اهمیت زیادی به نماز می‌داد. بسیار فروتن، حق پذیر، منظم و بردبار بود و دوست داشت فرزندانش هم این ویژگی‌ها را کسب کنند؛ اما هیچ گاه مستقیما به آن‌ها در این امور امر و نهی نمی‌کرد. حتی یک بار هم شنیده نشده بود در امر عبادت به بچه‌ها دستور بدهد، بلکه با رفتار خود به بچه‌ها درس می داد. مثلا هیچ گاه نمی گفت: پاشو برو نمازت را بخوان، بلکه رفتار خودش که همیشه اول وقت وضو می‌گرفت و نماز می‌خواند، برای همه افراد خانواده الگو شده بود. اگر گاهی هم می دید نمازشان را دیر می‌خوانند، تذکر می داد؛ ولی نه به صورت توبیخ و با لفظ «چرا نخواندی...»

📚ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۸۹

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۹ دی ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

pool too jiby

 

پول تو جیبی که پدر [شهید بهشتی] به ما می‌داد، فقط بابت خرید خوردنی و ... نبود، بلکه به ما می‌گفت: «شما از همین پول، لوازم التحریر و دفتر مورد نیازتان را هم بخرید. اگر هم می‌خواهید برای کسی هدیه‌ای بخرید، مقداری از این پول را جمع کنید و هدیه بخرید.» با این روش، ما چگونگی خرج کردن پولمان و مدیریت اقتصادی را یاد می‌گرفتیم. اگر گاهی پولمان کفاف یک هدیه را نمی‌داد، به ما پولی قرض می‌داد تا فرهنگ قرض الحسنه هم در خانه رعایت شود. به تشویق پدر، صندوق قرض الحسنه‌ای در منزل تهیه کرده بودیم و پول هایمان را روی هم می گذاشتیم تا در موقع نیاز به هم قرض دهیم. کارمان خیلی حساب و کتاب داشت. دفترچه‌های کوچکی برای پرداخت اقساط تهیه کرده بودیم.

📚 ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۹۱

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۰ دی ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

adab

 

بابا [شهید بهشتی] خیلی مهربان و مؤدب بود. حتی در صحبت با ما کمال ادب و احترام را رعایت می‌کرد. وقتی می‌خواست صدایمان کند، «آقا» یا «خانم» را اول اسم‌مان می‌آورد و ما را با الفاظ محبت آمیز «عزیزم»، «دخترم» و «پسرم» خطاب می‌کرد. رابطه ما با بابا، صرفا یک رابطه پدری و فرزندی نبود، بلکه فراتر از آن، رابطه دوستانه بود.

📚 ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۹۰

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۹ آذر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

salighe

 

[شهید بهشتی] به خواسته‌های همه افراد خانه اهمیت می‌داد و سلیقه‌های آن‌ها را در نظر داشت. وقتی می‌خواست مثلا هدیه‌ای برای روز تولد یکی از فرزندانش بخرد، قبلا با آن‌ها مشورت می‌کرد تا آن چه را که دوست دارند یا نیاز دارند، برایشان تهیه کند. می‌دانست شاید سلیقه او که از نسلی دیگر است با فرزندانش یکی نباشد. گاهی حتی آن‌ها را با خود به مغازه می‌برد و به انتخاب خودشان، برایشان هدیه می‌خرید.

📚ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۹۰

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۸ آذر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

modiriyat

پدر [شهید بهشتی] نظم و قانونی را بر خانه حاکم کرده بود که همه با آن موافق بودند و پذیرفته بودند. هر کس طبق روال و نظم حاکم، برنامه های فردی و اجتماعی خود را انجام می داد. همه چیز سر جای خود قرار داشت. نقش پدر در مدیریت و ایجاد آرامش در خانه واقعا تعیین کننده بود. مثلا برای برادرهایم که می بایست برای مدرسه کاردستی‌های میساختند و نجاری می‌کردند، اتاقی در زیرزمین منزل آماده کرده بود که کارهایشان را آن جا انجام دهند. برادر کوچکم علاقه خاصی به قرائت قرآن داشت و صدای خوبی هم داشت. موقع تمرین قرآن، به این اتاق می‌رفت تا آزادانه تمرین کند و مزاحم کسی هم نباشد.

📚ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۹۰

 

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۴ آذر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

jome

 

 

[شهید بهشتی] جمعه‌هایش را اختصاص داده بود به خانواده. کار و مشغله‌های کاری را کنار می‌گذاشت و به امور خانه می‌پرداخت. با بچه‌ها بازی می‌کرد، صحبت می‌کرد و به حرف دلشان گوش می‌داد. به درس‌های بچه‌ها رسیدگی می‌کرد. در کارهای منزل به من هم کمک می‌کرد و ظرف ها را می شست. خرید خانه را انجام می‌داد و به گل‌های باغچه رسیدگی می‌کرد. 

 

🌹علاوه بر آن، به تفریح بچه‌ها و نشاط خانواده هم اهمیت می‌داد. آن روزها محیط شهر تهران برای گردش خانواده‌های مذهبی مناسب نبود. به همین دلیل، ما را سوار ماشین می‌کرد و به بیرون شهر، جاهای خلوت و خوش آب و هوا می‌برد. معمولا صبح‌های جمعه اطراف ولنجک می‌رفتیم. اصرار داشت من هم همراهش بروم. یکی دو ساعت در هوای تمیز و دور از هیاهوی شهر و درگیری‌های کار و زندگی در کنار هم قدم می زدیم و از کنار هم بودن لذت می‌بردیم. بعد پیاده روی، برایمان شیرینی و بستنی می‌خرید. 

 

📚ناگفته‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص۸۷، به نقل از همسر ایشان.

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۱۹ آذر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ش

🌹شخصی پیش شهید بهشتی آمد و گفت: می خواهم در مدرسه رفاه رایگان تدریس کنم. شهید بهشتی با لحنی ممزوج از شوخی و جدی گفت: ما معلم رایگان نمی خواهیم. شما جای دیگر تدریس کنید و هزینه اش را هدیه کنید به این مدرسه.

🌼معلمی که رایگان تدریس می کند، اگر چند دقیقه دیر سر درس بیاید نمی شود بازخواستش کرد.

🌷بعد خندیدند و گفتند: ما پول خوب می دهیم و نظم و کار خوب هم می خواهیم.
راوی: کاظم سلامت

📚 عبای سوخته، نویسنده: غلامعلی رجائی، صفحه ۴۰٫

 

@tanha_rahe_narafte

صبح طلوع
۲۴ تیر ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

دختر شهید بهشتی نقل می کند:

زندگی در یک آپارتمان در آلمان، خیلی یکنواخت و خسته کننده بود؛ به ویژه برای ما که فرزندان خردسالی بودیم و از ایران با آن همه آشنایانی که داشتیم وارد محیط غربت شده بودیم.

پدرم برای جبران این مسئله معمولا آخر هفته ما را به اطراف هامبورگ برای تفریح و استراحت می برد. جالب اینجا بود که حتما قبل از این مسافرت‌های کوتاه از همه ما سوال می‌کردند: «بچه‌ها این هفته کجا برویم بهتر است؟»

وقتی نظر ما را می‌گرفتند حرکت می‌کردیم. با این روش حتی برادر چند ساله‌ام هم احساس می‌کرد که نظرش در خانه مهم است و به حساب می‌آید.

منبع:سیره شهید بهشتی(رحمت الله علیه)، ص۷۹

 

@tanha_rahe_narafte

حسنا
۲۴ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر