🌸خدا به جهان کوثر داد
🌺شراب ناب عصمت داد
🌼گشود چشم بر جهان مادر هستی
🌺گشت خیر و برکت بر گیتی سرازیر
🌸اعتلا یافت زن در هستی با وجود فاطمه
🌼بهشت فرش زیر پای مادر گشت با ایثار فاطمه
🌺🍃میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) روز زن و مادر مبارک باد🌺🍃
🌸خدا به جهان کوثر داد
🌺شراب ناب عصمت داد
🌼گشود چشم بر جهان مادر هستی
🌺گشت خیر و برکت بر گیتی سرازیر
🌸اعتلا یافت زن در هستی با وجود فاطمه
🌼بهشت فرش زیر پای مادر گشت با ایثار فاطمه
🌺🍃میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) روز زن و مادر مبارک باد🌺🍃
🤚السلام علیک یا فاطمة الزهراء
🌎امروز در جهان خاکی روزی به یادماندنیست.
روزی که
نگین درخشان عصمت!
گل طاها!🌹
یاس نبی!
عصارهی وحی و نبوت متولد شد.
تولدی که به عالم آبرو داد.💫
💞همه عالم مجنون اویند؛
چون که او لیلای خلقت هست.
خطاب به حضرت مادر بگوییم:
ای کوثر رسالت!
ای گلِ خدیجه بانو!
از مقام و منزلت شما گفتن؛
همچون قطرهای از دریاست.🌊
دریایی که پارهای از تن ختمی رسل است.
🌿پیامبر اکرم صلیاللهعلیه و آله
و اهل بیت مطهرش؛
همانند شاخ و برگ
یک درخت
و مکمل یکدیگرند.
✨پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «ابنَتی فاطمةُ سیّدةُ نِساءِ العالَمینَ.»؛ «دخترم فاطمه سرور زنان عالم است.»*
خدایا! به برکت مولود خدیجه بانو و رسول اکرم علیهماالسلام، نفحهای از کوثر ولایت را بر جان و زندگیمان جاری بفرما.
🎉ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها،
روز زن،
روز مادر،
مبارک باد❤️
📚*میزان الحکمه، ج ۱، ص ۳۱۵
🌺در طول زندگی، گفتگوی عاطفی و شوخی بین امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها جریان داشت. تفریح و سرگرمی، بخشی از زندگی آنها بود.
نقل شده که وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها با فرزندش، حسین علیه السلام بازی مینمود، این گونه میفرمود:
«أَنـتَ شَبِـیـهُ بَابِـی
لَستَ شَبِیهَ بعـلِـی»
یعنی؛ تو به پدر من شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.»
طبق این نقل بیت مذکور موجب خنده و تبسّم امام علی علیه السلام میشد.
📚بحارالانوار،مجلسی، ج۴۳،ص۲۸۶
✨حضرت فاطمه(سلام الله علیها) که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سیراب گشته و قلبش کانون محبت به همسر و فرزندان خود بود در این جهت نیز وظیفه مادری خود را به بهترین شکل، انجام می داد.
🌺سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام، فرزندش حسین گریه می کرد و بی تاب بود. عرض کردم، برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزندم اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.
📚بحارالانوار، ج۴۳ ص۲۸۰
حضرت زهرا سلام الله علیهاوقتى «فدک» را به ناحق از او گرفتند، براى دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلالهاى منطقى، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتى و تأثر شدید وارد منزل شد.
حضرت زهرا سلام الله علیها شوهرش را مورد خطاب قرار داد و گفت:«... هیچکس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیرى ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگى بازگشتم، و تو اینگونه پریشان نشسته اى! تو همان بودى که گرگان عرب را صید می کردى و اکنون زمین گیر شده اى! یا على! نه گویندگان را مانع هستى و نه یاوه گویان را دافع! اختیار از کفم رفته،... از اینکه با تو اینگونه سخن می گویم نزد خدا عذر می خواهم، خواه مرا یارى کنى، یا واگذارى! اى واى بر من در هر پگاه که تکیه گاهم از کف بیرون رفت و بازویم بی رمق گشت.»
حضرت على علیه السلام با لحنى محترمانه همسر مهربانش را دلدارى داد و فرمود:«ویل و واى بر تو مباد؛ بلکه واى بر دشمنان تو باد! اى دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستى نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت على علیه السلام آنچنان با خونسردى، متانت، دلجویى و احترام در برابر ناراحتى و شکوِه حضرت زهرا سلام الله علیها برخورد می نماید، که حضرت فاطمه سلام الله علیها آرام می گیرد و می فرماید:«خداوند مرا کفایت می کند.»
منبع:احتجاج، طبرسى، ج۱ ص ۲۸۱
دلیل ملقب شدن به امّابیها
شما ببینید حضرت فاطمه(سلاماللَّهعلیها) چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها (مادر پدر) گذاشتند.
در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورندهی دنیای نو و رهبر و فرماندهی عظیم آن انقلاب جهانی (انقلابی که باید تا ابد بماند) در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.
بیخود که نمیگویند امّ ابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ابی طالب (با آنهمه سختیهاکه داشت) و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود.
دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثهی وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصلهی کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهرهی پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّی بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان،۱۳۷۳/۰۹/۰۳
وقتی فاطمه سلام الله علیها ازدواج میکند آن مهریه و جهیزیه اوست؛ همه می دانید با چه سادگی و وضع فقیرانه ای دختر شخص اول دنیای اسلام ازدواج خود را برگزار می کند.
بیانات مقام معظم رهبری، ۷۱/۰۹/۲۵
خدا از بین همه، علی را برای فاطمه انتخاب کرد وفاطمه هم به انتخاب الهی راضی بود. بعد آنچنان با امیرالمؤمنین زندگی کرد که آن حضرت با تمام وجود از او راضی بود.
بیانات مقام معظم رهبری، ۷۳/۰۹/۰۳
هر کس با نزدیک شدن سکرات مرگ و حالت احتضار، همه چیز جز خود را فراموش می کند؛ ولی شدّت علاقه حضرت فاطمه - سلام الله علیها- به امیر مؤمنان -علیه السلام- از این روایت مشخص است؛
امام صادق-علیه السلام- فرمود: «لَمَّا حَضَرَتْ فَاطِمَةَ الْوَفَاةُ بَکتْ فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یا سَیدَتِی مَا یبْکیک قَالَتْ أَبْکی لِمَا تلْقَی بعْدِی فقَالَ لَهَا لَا تَبْکی فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِک لَصَغِیرٌ عِنْدِی...؛[1] حضرت فاطمه -سلام الله علیها- به هنگام احتضار گریست، امیر مؤمنان-علیه السلام- به او فرمود: ای سرور من! گریه ات برای چیست؟ پاسخ داد: گریانم برای حوادثی که بعد از من با آنها مواجه می شوی. آن گاه حضرت فرمودند: گریه مکن! به خدا سوگند چنین مشکلاتی پیش من کوچک است.»
تعبیر «یا سیدتی» عُمق احترام این دو همسر آسمانی را نسبت به هم می رساند. امام علی-علیه السلام- نیز شدیداً علاقمند بود، لذا روایت است که چون خبر شهادت حضرت زهرا -سلام الله علیها- را به حضرت علی-علیه السلام- دادند، آن حضرت در حال حرکت بر زمین افتاد و از حال رفت و تا رسیدن به منزل می گفت: «بِمَنِ الْعَزَاءُ یا بنْتَ محَمَّدٍکنتُ بِک أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک؛ به وسیلۀ چه کسی تسلّی یابم، دختر پیامبر-صلی الله علیه و آله- در عزاها به شما تسلی می یافتم؛ ولی پس از شما به چه کسی غم دل بگویم؟»[2]
*************************
منبع : مبلغان؛ فروردین 1394 - شماره 188 , عبدالله علوی.
1- بحار الانوار، ج43، ص 218.
2- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 10، ص 288؛ بحار الانوار، ج 43، ص 187.