تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۱۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به قلم آلاله» ثبت شده است

 

محیط امن و آرام خانواده محیطی است که در آن رحمت، مهر و عطوفت والدین بر فرزندان جاری می گردد و امید روزهای خوب را می دهد.

 

🔘لبخند مادر می تواند شادی را در قلب اعضای خانواده مهمان کند. روح و جسم آنها را تا دور دست ها سیر دهد تا در سرزمین دعا و نیایش آرام گیرد.

 

🔘استقامت پدر، انسان را در مقابل طوفان حوادث و بلایا محکم نگه دارد و او را به سمت تکیه گاهی محکم چون خدا برساند.

 

 

@tanha_rahe_narafte

آلاله
۱۵ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حسین و دوستش علی از مدتها قبل، دوستان صمیمی بودند. دوستی آن دو در کلاس های معرفتی مهدویت به وجود آمده بود. روحانی محله شان آن کلاس ها را برایشان می گذاشت.آنها هر روز با شوق و ذوق فراوان در این کلاس ها حاضر می شدند و اطلاعات تازه ای به دست می آوردند.

حسین دنبال دوستش علی رفت. با هم به کلاس معرفتی مهدویت رفتند. هنگامی رسیدند هنوز آقای روحانی نیامده بود. آنها بی صبرانه و مشتاقانه چشمانشان را به در کلاس دوخته بودند تا اینکه آقای روحانی با لبخند همیشگی اش وارد شد.

کتابچه حدیثی را روی میز گذاشت. با تک تک بچه ها سلام و احوالپرسی کرد. بعد گفت: «بیاید با هم دعای فرج را بخوانیم

بعد از خواندن دعای فرج به سروقت کتابچه حدیثی رفت. گفت: «بچه ها می دانستید چرا قائم را مهدی می خوانند؟»

همه یک صدا گفتند: «نه آقای روحانی

گفت: «زمانی می آید که دین گم می شود و هر کسی هر طوری که دوست داشته باشد از دین بحث می کند، چیزهای جدید به دین وارد می کند، چیزهایی که به نام دین نیست می گوید از دین است به این دلیل مهدی می گویند چون به دینی که گم شده مردم را هدایت می کند

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَال: إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یَهْدِی إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّیَ بِالْقَائِمِ لِقِیَامِهِ بِالْحَقِّ.

📚 ارشاد، شیخ مفید، ج٢، ص383

 

@tanha_rahe_narafte

 

آلاله
۱۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


🔘گاه بلاها آن چنان بر سر ما فرو می آیند که ما را خسته می نماید و آنها را ظلم و شکنجه بر خود می دانیم؛ امّا کمی اگر به عمق قضایا بنگریم آن را نوعی رحمت بر خویش می دانیم؛ چرا که آن طوفان بلا امید باران رحمت الهی و بهار نو و جدید را به ما می دهد.

 

آری یکی از بلاها همان است که هر چه محبت می کنید، جواب شایسته ای دریافت نمی کنید و چه بسا برعکس هم پاسخ داده شود؛ امّا نباید خسته شوی، یک روز بهار را با چشم خود خواهی دید.

 

🔘حواسمان باشد محبت و صبر کردن در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. محبت همسر به همسر، فرزند به والدین و یا والدین به فرزند می تواند سختی ها و کدورت ها را به شیرینی تبدیل کند.

 

@tanha_rahe_narfte

 

آلاله
۱۲ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🌸مهدی و پدرش شب های تابستان مکان خوابشان  داخل حیاط  و  زیر سقف آسمان با ستارگانی  چشمک زن  و زیبا بود. آنها از خوابیدن در حیاط لذت می بردند چون ستاره ها محفل آنها را زیباتر می نمودند. مهدی تا زمانی که خوابش می برد، ستاره ها را می شمرد.

 

🍃معلم دینی اش را به یاد آورد که به آنها گفته بود: « امام زمان(عج) برای اهل زمین، امن و امان است.» از پدرش سوال کرد پدرجان! چگونه امام زمان(عج) مثل ستاره ها باعث ایمنی برای اهل زمین است؟

 

🌸پدرش گفت: «یعنی همه را از خطراتی که بخواهد به آنها برسد، حفظ می کند.» مهدی گفت: «چقدر خوب! پس ما یک ستاره زمینی هم به نام مهدی(عج) داریم که مواظبمان است و ما را حفظ می کند.»

 

🌷حضرت مهدی علیه السلام فرمود: «اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ کما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.

من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند.»

 

📚بحارالانوار، ج ٧٨، ص ۳۸

 

@tanha_rahe_narfte

صبح طلوع
۰۶ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پایان قصه

 

مولای من

 

مدتها است که هر روز ، هر ماه و هر سال با قصه هایی ساختگی و دروغین ما را سرگرم خویش نموده اند تا بهانه تو را نگیریم.

 

هر بار که خواستیم بهانه تو را بگیریم قصه جدیدتر و دروغین دیگری برایمان خواندند و ما را با آن سرگرم نمودند.

 

بیا ای مولای من

 

ای پایان دهنده تمام قصه های دروغین و ساختگی

 

بیا ای پایان دهنده قصه هزار و یک شب انتظار.

 

@tanha_rahe_narfte

آلاله
۰۶ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ق

مولای ما 🌹

 

 روزهای مان می گذرد. هر روز می گوییم العجل، العجل. 🤲

 

اما آیا واقعا این العجل گفتن فقط به خاطر خود شما و ظهورت است؟ 🤔

 

 یا نه، فقط برای این است که مشکلاتمان را برطرف کنی؟ 🧐

 

کاش دغدغه مندت شویم. بشناسیمت و تنها خودت را بخواهیم.

 

@tanha_rahe_narfte

صبح طلوع
۲۹ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر