تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اطاعت پذیری» ثبت شده است

خیلی تا غروب نمانده بود. بچه ها مشغول درس و مشق بودند. حلما در آشپزخانه تدارک شام می دید.
صدای زنگ، همه را با هم به سمت در دعوت کرد. بچه ها برای باز کردن در از هم سبقت می گرفتند. حلما هم پشت سرشان حرکت کرد.

یواش تر بچه ها. زمین می خوریداااا. هادی جونم شما مثلا بزرگتری یعنی چی بدو بدو کردن! بیچاره همسایه پایینی الان فکر می کنه زلزله اومده.


- حامد زودتر از بقیه در را باز کرد و پاهای پدر را چسبید و گفت: سلام بابایی. وااای چقدر میوه خریدی. اووووم به به. چه موزای زرد و قشنگی!
حلما کمک کرد که محمد خریدها را به آشپزخانه ببرد.
- خدا قوت عزیزم. چه خبره؟ مهمون داریم؟

محمد کاهوها را داخل سینک گذاشت. گفت: میگم خانمم حس ششم داره باور نمیکنن. یعنی عجب انتخابی کردماااا. کی مثل من یه همچنین پیشگویی داره؟!

تنها راه نرفته
۲۳ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر