تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

۳۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارتباط با فرزندان» ثبت شده است

اهمیت دعا

✨اهمیت تعلیم دعا به فرزندان 

 

🌺امام حسین علیه‏ السلام می ‏فرمایند:

 

« پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفنشان بنویسم و آن را به خانواده‏ ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم.»

 

📚بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۸۴

 

🆔 tanha_rahe_narafte

 

حسنا
۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

✅زندگی سالم در گرو رفتار سالم است. یکی از عوامل بسیار مهم در به وجود آمدن رفتار سالم، #عزت نفس است.

🔘هرگاه عزت نفس در نوجوان و جوان ضعیف باشد به #رفتارهای ناسالم روی می آورد. 

🔘عزت نفس همان احساس #ارزشمند بودن است. این احساس از مجموع افکار، عاطفه ، احساس و تجربه ها در زندگی حاصل می شود. 

🔘فرزندان زمانی از عزت نفس #بهره مند می شوند که بتوانند احساسات و عواطف مثبتی را تجربه کند.

✅بنابراین والدین نقش مهمی در ایجاد عزت نفس در فرزندانشان دارند؛ پس باید در این خصوص تلاش کنند و در زندگی شرایط مناسب را برای تجربه احساسات #مثبت فراهم کنند.

 

@tanha_rahe_narafte

افراگل
۲۵ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🌺امین با ذوق و شوق توپ بازی می کرد. یکدفعه توپ به گلدان زیبا و گرانقیمت گوشه سالن خورد و شکست. امین که چشم پدر و مادر خود را دور دیده بود و توپ را داخل خانه آورده بود غصه اش شد. حالا چکار کند؟ مادر عاشق این گلدان بود. یادگار مادربزرگش بود. می ترسید هر آن سر برسند و دعوایش کنند. بغض گلویش را می فشرد، اشکش سرازیر شد. نفرین بود که نثار خود می کرد که این چه کاری بود که کردم؟ 

🍀صدای چرخیدن کلید درونِ در را شنید. با سرعت خودش را در کمد دیواری قایم کرد. پدر و مادر وارد سالن که شدند با منظره گلدان شکسته روبرو شدند. مادر داد زد: « امین مگه دستم بهت نرسه؟ مگه نمی دونی این برام  عزیزه؟ به چه جرأتی توپ رو داخل آوردی؟»

🌼 امین با شنیدن حرف های مادر بر خود لرزید. تپش قلب گرفت. منتظر تنبیه سختی بود که صدای پدر را شنید که مادر را آرام می کند: « زینب جان آروم باش این راهش نیست مگه نشنیدی حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: با خشم بچه تربیت نمی شود. حالا کاری که شده باید به آرامی باهاش صحبت کنی.» (۱)
امین دیگر صدای خشم مادر را نشنید. 

 

🍀🍀🍀🍀🍀🍀
    
 🔹۱- قال امام علی علیه السلام: لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ 
 🌸امام على علیه السلام فرمود: با خشم تربیت [ممکن] نیست  . 

 

🆔 @tanha_rahe_narafte

افراگل
۲۲ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🔸عنه علیه السلام ـ فِی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إِلَیهِ ـ : إذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُک لَهُ مَوضِعا

مِن ذَنبِهِ ؛ لَئِلاّ یَحمِلُهُ الإِخراج عَلَى المُکابَرَةِ.

 

🌸امام على علیه السلام ـ در حکمت هاى منسوب به ایشان ـ فرمودند :

 

🌻 هرگاه جوان را سرزنش کردى ، جایى [براى عذر آوردن] از گناه برایش قرار ده تا قرار گرفتن در تنگنا ، او را به درشتى و سرسختى نکشانَد.

 

📚شرح نهج البلاغه، ج۲۰ص۳۳۳

 

@tanha_rahe_narafte

حسنا
۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

چگونه با حق و ناحق شدن ها برخورد می کنید؟

 

🍃مهدی هیچ وقت حاضر نشد انصاف را زیر پا بگذارد و حق را ناحق کند.

 

🔸بچه اول مان محمد متین، آن قدر شلوغ و پر جنب و جوش بود که همه به شوخی به او فنته ۸۸ می گفتند. می بردیمش مهد کودک، یک ساعت بعد زنگ می زدند که بیائید ببردیدش. هر وقت هم زنگ می زدند، من از محمد طرفداری می کردم.

 

🔹یک بار که با هم رفته بودیم مهد. داشتم ازش طرف داری می کردم. مهدی گفت: حق با مربی هاست. همین الان دیدم محمد توی حیاط داشت دو نفر دیگر را می زد.

 

🌻از دستش ناراحت شدم و گفتم: مثلا تو پدرش هستی. چرا ازش طرف داری نمی کنی؟

 

🍃گفت: من حق را ناحق نمی کنم. الان اگه چشم روی اشتباهات پسرمان ببندیم، فردا که بزرگ می شود، مسئولیم.

 

راوی: همسر شهید

 

📚کتاب بابا مهدی؛ خاطراتی از شهید مهدی قاضی خانی؛ حسین سلمان زاده و علی غیوران؛صفحه ۳۲ و ۶۸

 

 

🆔 @tanha_rahe_narafte

 

حسنا
۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

🔹1. در مقابل مشکلات و سختی های زندگی سربلند می شود.
🔹2.تلاش و کوشش خود را بیشتر می کند.
🔹3.  به ذلت و خواری تن نمی دهد 
🔹4. مانعی بر سر راه شکست انسان و ناامیدی اوست. زیرا شکست را پایان کار نمی بیند بلکه آن را پلی برای رسیدن به پیروزی می داند. 

✅آری عزت نفس یکی از بزرگترین صفات اخلاقی است. خودش سبب اجرای سایر اخلاقیات در خانواده و جامعه می شود. 

🔘بنابراین والدین این وظیفه را برعهده دارند تا به بهترین نحو این صفت اخلاقی را در خانه و بین اعضای خانواده تقویت کنند.

🔘همچنین والدین باید بدانند عزت نفس در سایه اطاعت از دستورات الهی و عبادت شکل می گیرد و تقویت می شود. زمانی که والدین، بندگان خوبی برای خدا باشند، خواهند توانست این مهم را به فرزندانشان منتقل نمایند. 


🆔 @tanha_rahe_narafte

افراگل
۲۲ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

کودکانی که از  عزت نفس بالایی برخوردارند، احساس خوبی در مورد خودشان دارند.

آنها نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی می‌شناسند، زودتر بر تعارضات کنترل می‌یابند.

در برابر فشارهای منفی مقاوم هستند و هنگامی که با چالشی روبه‌رو می‌شوند قادرند برای یافتن راه حل اقدام کنند.

همه کودکان دچار اشتباه می‌شوند، پس والدین باید به آنها کمک کنند که از اشتباهات خود پلی برای موفقیت بسازند.

علت خجالتی بودن کودک، احساس حقارت در جمع است. اگر او را در جمع تشویق کنیم و استعدادهایش را به زبان بیاوریم، کودک عزت نفس از دست رفته خود را بدست می‌آورد.

 

@tanha_rahe_narafte

حسنا
۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امیه بن علی نقل می کند: در سالی که امام رضا(علیه السلام) حج به جای آورد و سپس به خراسان رفت، من در مکه همراه امام(علیه السلام) بودم و امام جواد(علیه السلام) نیز همراهش بود. امام(علیه السلام) با خانه کعبه وداع کرد. وقتی طوافش تمام شد، به طرف مقام[ابراهیم] رفت و در آنجا نماز گزارد. جواد(علیه السلام) که خردسال بود، بر دوش موفق(غلام حضرت) طواف داده می شد. او به طرف حجر [اسماعیل] رفت، در آنجا نشست و این امر مدتی طول کشید. موفق به او گفت: جانم به فدایت باد، برخیز. او فرمود: برنمی خیزم تا وقتی که خدابخواهد و در چهره اش غم نمایان شد. موفق خدمت امام رضا(علیه السلام) آمد و گفت: جانم به فدایت باد، جواد(علیه السلام) در حجر نشسته، برنمی خیزد. امام رضا(علیه السلام) به طرف جواد(علیه السلام) آمد و فرمود: برخیز، ای حبیب من. جواد(علیه السلام) فرمود: چگونه برخیزم، درحالی که شما با کعبه چنان وداع می کنید که گویا هرگز به سویش بازنمی گردید! [برای بار سوم] امام رضا(علیه السلام) فرمود: برخیز، ای حبیب من. جواد(علیه السلام)برخاست.

از این حدیث شریف در می یابیم که امام رضا(علیه السلام) در مقابل اصرار جواد(علیه السلام)هرگز به او تندی نکرد; بلکه با جملات محبت آمیزی چون «قم یا حبیبی » و صبر و حوصله فرزندخردسالش را قانع کرد

فرهنگ کوثر  مرداد 1377، شماره 17

 

@tanha_rahe_narafte

حسنا
۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

راه های ایجاد نشاط در خانواده را می توان چنین برشمرد:

هم صحبتی و هم زیستی مسالمت آمیز

عدم اضطراب و تفریح به موقع

همسرداری صحیح و سالم

روابط صحیح بین والدین و فرزند

کارهایی که شرایط روحی خانواده را بهتر می کند و از افسردگی نجات می دهد عبارتند از:

کمک کردن به یکدیگر در خانواده با تقسیم وظایف

رسیدگی به شرایط روحی یکدیگر برای داشتن حالی بهتر به عبارت دیگر ، کمک کار حال خوب یکدیگر بودن.

مسافرت های کوتاه و بلند، بسته به شرایط زندگی

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امیر محمد ماشینک های کوچک را یک به یک کنار هم ردیف کرده بود و بوق بوق کنان آن ها را هل می داد. 🚙🚕🚗🚓چند ساعتی بود که در اتاقش مشغول بازی با اسباب بازی هایش بود، با هریک از اسباب بازی هایش یک سلام و علیکی کرده بود.

🗝صدای چرخیدن کلید درون قفل در، امیرمحمد خسته و بی رمق شده را به‌ شور آورد از جای خودش بلند شد و یک پرش زد و با تمام توانش مثل یک تندر به سمت در دوید.

- سلام بابایی خسته نباشی، چقدر امروز دیر آمدی؟

🍀پدر پلاستیک میوه ای به دست داشت. خستگی از سر و ‌کولش می بارید. امیرمحمد را بغل کرد. بوسه ای بر روی صورت گرم و نرم او کاشت. گفت: سلام به پسر گلم، دیر نکردم. مثل همیشه آمده ام.
مادر دست هایش را با حوله خشک کرد. از آشپزخانه با رویی خندان به طرف پدر رفت. گفت: سلام خسته نباشی آقا رسول، تا شما دست و رویتان را می شویید برایتان چای می ریزم.

 مادر پلاستیک میوه ها را گرفت و به سمت آشپزخانه رفت.

🌺پدر لباس هایش را عوض کرد. روی مبل کنار بخاری نشست. شبکه های تلویزیون را جا به جا می کرد. امیرمحمد با سبدی پر از اسباب بازی تلو تلو خوران به طرف پدر آمد.

پدر که تازه چشم های دوخته شده اش به تلویزیون گرم شده بود با صدای امیرمحمد به زور چشمانش را باز نگه داشت.

- بابا جان بیا با هم بازی کنیم من از صبح همش منتظر تو بودم که بیای با هم بازی کنیم.

بهاردلها
۱۵ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر