تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

ندای ملکوتی

پنجشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۱، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 

🍃سفره را پهن کرد. پیش دستی‌های چینی سبزی، خرما، پنیر و گردو را داخل سفره گذاشت. کاسه‌های شله‌ زرد را اطراف سفره افطار چید. سبد نان بربری کنجدی را وسط سفره نهاد.

☘️همه اعضای خانواده منتظر صدای اذان بودند. صدای الله اکبر  بلند شد. سعیده استکان‌های آب جوش و لیوان چای و قندان را پخش کرد.

🎋فاطمه چشمانش به نگاه مادر معطوف شد که روی تختش نشسته بود. فاطمه احساس کرد، مادر دلش می خواهد اول وقت نمازش را بخواند. به آشپزخانه رفت، پارچ آب و لگن پلاستیکی مخصوص وضویش را آورد. لب‌های مادرش کش آمد و فاطمه در دل، قربان صدقه‌اش ‌رفت.

🌾مادر با دست‌های لرزان به سختی وضو گرفت. فاطمه حوله را به آرامی روی دستش گذاشت. کبری با متانت و مهربانی نگاهی عمیق به دختر کوچکش انداخت و دعا کرد.

🌸نگاهشان بهم گره خورده بود. انگار نمی‌خواستند  این فرصت را از دست بدهند.
فاطمه باورش نمی‌شد، دست‌های نیرومند مادر که همیشه او را نوازش می‌کرد، به آغوش می‌کشید، ناتوان شده‌اند. آهسته آه کشید و زیر لب آرام گفت: «گمان نمی‌کردم مادرم به این زودی پیر و زمین‌گیر بشه.»

✨سریع بغضش را کنار زد با تمام وجودش درک کرد. «و بالوالدین احسانا»؛ «به پدر و مادر خود نیکی و احسان کنید.»*  با خود گفت:«خدایا کمکم کن تا به فرمانت در خدمتش باشم.»

*سوره اسراء، آیه۲۳

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی