تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

بمب‌هایِ رهاشده

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۰۰ ب.ظ

✈️ صدای غُرش هواپیمای جنگی. ریختن بُمب‌های رها شده از هواپیما بر فراز منطقه مسکونی. سر و صدای شاد بازی کودکانه تبدیل به جیغُ، داد، اشک، ناله و خون.

☄️در کمتر از ثانیه‌ای دود و غباری غلیظ، همه‌جا را می‌پوشاند. صدای آژیر آمبولانس‌ها قطع نمی‌شود. تلی از خاک و باقیمانده ساختمان آوار شده بر روی زمین می‌ریزد. همین‌ها خاطرات این روزهای کودکانِ بی‌دفاع یمنی می‌شود.

💦احمد و محمود به تازگی مادر و پدر خود را، بر اثر حمله وحشیانه سعودی‌ها از دست داده‌ند.  دلم از این همه ظلم و ستم به جوش می‌آید. می‌خواهم برای آن‌ها کاری کنم تا لبخند و شادی را، ولو برای لحظاتی مهمان دل رنجدیده و داغدارشان کنم.

⛲️چشمانم به حوض کوچکی داخل ساختمانی که فقط اسکلت آن به جا مانده، می‌اُفتد. داخل حوضچه آب می‌ریزم. احمد و محمود را به کنارش می‌برم:« در این هوای گرم آب‌تنی داخل این حوض می‌چسبه مگه نه؟!»

🌸 برق شادی چشمان دُرُشت و سیاه آن‌دو را فرا می‌گیرد. صورت آفتاب‌سوخته‌شان سُرخ می‌شود و سرشان را پایین می‌اندازند.
خودم دست به کار می‌شوم. پیراهن تن‌شان را درمی‌آورم. داخل حوض هولشان می‌دهم. سر و بدنشان را کف‌آلود می‌کنم. صدای بلند خنده‌شان در ساختمان می‌پیچد.

❤️دلم پُر از شور و شعف می‌شود. یک لحظه به یاد غُصه‌های دل امام می‌اُفتم. اجازه روان شدن اشک چشمانم را نمی‌دهم. در دل با حضرت نجوا می‌کنم: «یا صاحب‌الزمان فدای غم‌ و غصه‌‌هات بشم. آقاجان! این کار کوچک و ناچیز امروزم را به کَرَم‌تون از منِ روسیاه قبول می‌کنی‌؟!»

 

tanha_rahe_narafte@

 

https://instagram.com/tanha_rahe_narafte

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی