تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

دوستی، محبت، عشق

تنها راه نرفته

بسم الله الرحمن الرحیم

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می ‏گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد....

فرستنده: روح الله خمینی(ره)
گیرنده:خدیجه ثقفی
زمان: فروردین 1312 / ذی القعده 1351.
مکان: لبنان، بیروت.

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۱۲ بهمن ۰۰، ۲۳:۲۵ - فاطمه 😐

 

🌸زهره آشفته حال و دل نگران بود. مثل پروانه ای بی قرار دور شمع وجود مادر می چرخید و با تمام وجود مراقب او بود. زیر لب گل واژه های صلوات را به صورت مادر می پاشید. هیچ گاه مادر را اینچین پریشان حال و ناخوش ندیده بود. هرگاه نگاهش به رنگِ پریده مادر، گودی زیر چشمانِ او و ناتوانی در باز نگه داشتنشان می افتاد، قلبش می سوخت و حرارتی از عشق مادر تمام اندامش را می پوشاند. (1)

🌺دیروز صبح که از خواب بیدار شده بود، نگاهش به تابلوی روی دیوارِ سمت چپ افتاد، روی آن با خط خوش نام زیبای امام نقش بسته بود. دل زهره با دیدن نام مولایش لرزید و اشک چشمانش جاری شد. همان لحظه دل خود را به حضرت داد و با زبانِ حال، توسلی شیرین به دامان پرنور امام زد. نگاه حضرت را با تمام وجود، حس کرد و با انرژی و امید بیشتری به یاری مادر شتافت. 

🍀مادر همزمان با این توسل، روز به روز حالش بهتر و دل زهره شادتر می شد. زهره همه این نشاط و آرامش را از نگاه و دعای حضرت می دانست و در دل از حضرت قدردانی و تشکر می کرد.    

🍀🌸🍀🌸🌸🍀🌸🍀

🔹(1) قال رسول الله صلى الله علیه و آله:  البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَکاتُ،...
   🌼 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: دختران ، دلسوز و مددکار و با برکت اند... 

📚کنز العمّال، ج۱۶،ص۴۵۴،ح۴۵۳۹۹

 

@tanha_rahe_narafte  

افراگل
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

✨ کوچک شمردن خدمت به والدین

 

🌸یکی از شروط خدمت به والدین کوچک شمردن این خدمات نزد خود است. 

 

🌻امام سجاد(علیه السلام) دراین مورد می‌فرمایند: «خدایا؛ چنان کن که نیکی آن دو را(والدین) درحق خود بسیار ببینم، اگر چه اندک باشد و نیکی خود را در حق آنها اندک ببینم اگر چه بسیار باشد». 

 

🌺و در جایی دیگر می‌فرمایند: «در انجام وظایف و خدمت به والدین مشتاقانه قیام کنید و از رنج و زحمتی که در راه آنها می‌کشید لذت برده و شاد خاطر باشید و مانند تشنه ای که به طرف سرچشمه ی آب گوارا می‌رود، قدم در خدمتشان به شوق و رغبت بردارید نه به اکراه که موجب خستگی قلب آنها می‌شود»

 

📚شرح صحیفه سجادیه، الهی قمشه ای، ص ۲۳۳

 

tanha_rahe_narafte@

حسنا
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


✨گوش به دعای مادر

🌺در آن شب، همه اش به کلمات مادرش - که در گوشه ای از اتاق رو به طرف قبله کرده بود - گوش می داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب، که شب جمعه بود، تحت نظر داشت. با اینکه هنوز کودک بود، مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی مسالت می کند؟

🌿امام حسن آن شب را تا صبح نخوابیده و مراقب کار مادرش صدیقه مرضیه علیها السلام بود و همه اش منتظر بود که ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می کند و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد؟

🌟شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت و امام حسن حتی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند. صبح به مادر گفت: «مادر جان! چرا من هر چه گوش کردم تو درباره دیگران دعای خیر کردی و درباره خودت یک کلمه دعا نکردی؟»

🌷مادر مهربان جواب داد: «پسرک عزیزم! اول همسایه، بعد خانه خود.» 

📚بحار الانوار، ج ۱۰،ص ۲۵

 

tanha_rahe_narafte@

حسنا
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

:white_check_mark: احسان به پدر و مادر، امری است که در کنار ایمان به خداوند و دوری از شرک آمده است.

:radio_button:اهمیت احسان درپیش از طلب کردن آن است.

:radio_button:می شود قبل از اینکه آنها از ما خواسته ای داشته باشند،با تیزهوشی و مهربانی،آن را برایشان، فراهم کنیم. به طور مثال:
:small_blue_diamond:بردن یک لیوان چای یا آب،
:small_blue_diamond:کمک در کارهای خانه،
:small_blue_diamond:هدیه‌های گاه وبی‌گاه،  

:white_check_mark:همه مواردی که برشمرده شد، نمونه های کوچکی از احسان به والدین هست.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


🍀چه #لذتی دارد وارد شدن به مهمانی خدا 

🌺چه زیباست مهمان او بودن و نشستن بر #خوان گسترده اش
چه شیرین و #لذت بخش است درک این ضیافت و بهره بردن از آن 

🌸چه حس آرامبخشی است #شستن روح از پلیدی ها و پاک شدن. 


 @tanha_rahe_narafte

افراگل
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

⛈زمستان بود. هوای صبحگاهی سرد و آفتابی بود. نرگس با لبخند همیگشی اش از خواب بیدار شد. بعد از سلام به پدر و مادر به سمت روشویی رفت.  دست و صورتش را شست . صبحانه خورد . پدرش هنگام رفتن به سرکار نرگس را به مدرسه رساند.  مادر نرگس مشغول آشپزی بود. آشپزی اش تمام شد. یکی دو ساعت به ظهر مانده بود. خسته و کوفته در گوشه ای از اتاق  نشست. کنترل تلویز یون را برداشت بی اختیار شبکه خبر را گرفت. کارشناس هواشناسی برای ظهر اعلام بارش شدید باران و احتمال آبگرفتگی خیابان ها را می داد.

:disappointed_relieved:مادر ناگهان دلش مثل سیر و سرکه جوشید. با خودش  گفت: « صبح که هوا خوب بود؟»  در همین فکر بود یادش به نرگس افتاد که بدون چتر و گرمپوش درست و حسابی به مدرسه رفته بود. چند ساعتی گذشت. ابرهای بارانی همه آسمان را سیاهپوش کرد و باران بارید.

:leaves:نرگس و پدرش هنوز بر نگشته بودند. مادر  دیگر یک جا نمی توانست آرام بشیند. پشت پنجره می رفت و بر می گشت. چند دقیقه گذشت، صدای در حیاط آمد، مادر شتابان به سمت در رفت؛ اما خبری از نرگس نبود! پدر وارد شد و گفت: « چرا اینقدر پریشونی؟»

☂️مادر _ خیلی نگران نرگسم، بدون چتر رفته مدرسه

:leaves:پدر_ نگرانی نداره تا چند دقیقه دیگه می رسه.

🌨مادر_ اگه بارون شدیدتر بشه ! یکدفه موقع برگشت برایش اتفاقی نیفته؟

:alarm_clock:زمان به سختی می گذشت. هر ثانیه اش برای او به اندازه یکسال بود. نگرانی و دلتنگی سراسر وجودش را فراگرفته بود. دوباره به سراغ همسرش رفت و گفت: «دیر کرد، نیومد! »

:cherry_blossom:پدر_  چند دقیقه صبر کن اگه خبری نشد، بعد دنبالش می ریم.

:leaves:نیم ساعت گذشت خبری نشد.مادر طاقت نیاورد با پدر به مدرسه نرگس رفتند. مادر به داخل دفتر رفت. از مدیر مدرسه نرگس سوال کرد: «چرا نرگس هنوز تعطیل نشده؟ هر روز زود تعطیل می شد! »

:woman:مدیر مدرسه _ امروز کلاس جبرانی داشتن.

:anguished:مادر با لحن نگران کننده ای گفت: «حداقل خبر می دادین.  نرگس امروز بدون چتر بود، دل نگرونش شدم.»

:cherry_blossom: مدیر مدرسه با عذر خواهی به او گفت: «فعلا کنار شومینه بنشینید تا گرم شید.» به مستخدم گفت که چایی برای مادر نرگس ببر. مستخدم در حالی که چایی را در مقابل مادر نرگس می گذاشت، چهره نگران مادر نرگس او را یاد خاطرات خودش هنگام بیرون بودن بچه هایش در مدرسه انداخت. به مادر نرگس گفت:« اشکال نداره این نگرانی ها طبیعیه! ما هم تمام این نگرانی ها و دلهره ها را داشتیم اما همه تمام شد.»

:leaves: چند دقیقه گذشت. زنگ مدرسه به صدا در آمد. مادر  از مدیر و مستخدم تشکر و عذر خواهی کرد. شتابان به سمت کلاس نرگس رفت. اما نرگس به داخل حیاط رفته بود. مادرش صدا زد:« نرگس صبرکن.»

:woman::girl: نرگس به عقب برگشت، با دیدن مادرش با خوشحالی در آغوش او پرید.

 

@tanha_rahe_narafte

تنها راه نرفته
۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

❤️👶میزان محبت والدین باید به حدی باشد که رشد کافی جسمی و روانی فرزند را تامین کند. 

🍃نه آن قدر کم که کودک سر خورده و افسرده بار بیاید و نه آن قدر زیاد که لوس شود و سلطه‌طلب.

tanha_rahe_narafte@

حسنا
۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

✨به قم که رسیدی تلفن کن‏

 

🌸‏‏من ساکن قم بودم. هر وقت که می‌رفتم با امام خداحافظی کنم به من می‌فرمودند:‏«به مجرّدی که به قم رسیدی تلفن کن»

 

🌸 قید می‌کردند که:‏«تلفن که می‌کنی به حاج عیسی بگو که بیاید به من بگوید. همین طور تلفن نکن که من‏‎ ‎‏رسیده‌ام. اینها نمی آیند به من بگویند. فکر نمی‌کنند که من دلواپسم. تو قید کن به حاج‏‎ ‎‎‏عیسی که برو به آقا بگو.»

 

‏‏ 🌟من پیش خودم فکر می‌کردم که آقا چقدر دلواپس من هستند. در صورتی که خیلی‌ها‏‎ ‎‏هم بودند، ولی هیچ‌کس به من چنین حرفی نمی‌زد و دیگر بعد از ایشان هم هیچ‌کس به‏‎ ‎‏من چنین حرفی نزد. این سخن آقا باعث می‌شد که من فکر کنم آقا خیلی نسبت به من‏‎ ‎‏علاقمند بودند.

 

راوی:فریده مصطفوی(دختر دوم حضرت امام(ره))

 

📚 پابه پای آفتاب (جدید)؛ ج ۱، ص ۱۴۱

 

tanha_rahe_narafte@

 

حسنا
۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

 

🍃🌸کلیپی زیبا از سخنان حاج آقا پناهیان درباره‌ی مزه مادری.🌸🍃

 

🌻 مادرها باید حواس شان باشد به جا محبت کنند. اگر مادر محبت به جا نسبت به فرزندش نداشته باشد، چطور بچه می تواند مفهوم محبت را در جایگاه بالاتر درک کند؟ چگونه او محبت خدا، امام و رهبر را درک خواهد کرد؟ اما وقتی مادر در زمان مناسب به فرزندش محبت کند او به معنای رحیم در آیه 53 سوره زمر بهتر پی خواهد برد؟

🌸 اگر مادر، هر زمان دلش خواست به فرزند محبت کند و هر زمان دلش خواست سرِ او فریاد بزند، فرزند چگونه به مهربان بودن امام آگاه خواهد شد؟ چگونه سخن امام رضا علیه السلام برایش مفهوم خواهد شد؟

🌷 امام رضا علیه السلام می‌فرمایند:«الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الْوَلَدُ الشَّفِیقُ‏ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ کَالْأُمِّ الْبَرَّةِ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ [1] امام امانت داری رفیق و پدری خیرخواه و برادری مهربان، همچون مادری نیکوکار به فرزندی صغیر و پناه بندگان است.»

📚 حسن بن على ابن شعبه حرانى،تحف‌العقول،ص439

 

@tanha_rahe_narafte
 

تنها راه نرفته
۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

☀️نورانی ترین روزهای زندگیم

 

✨خدای من!

 

🌸تو مرا از خواب غفلت بیدار کردی. مسیرهای نامشخص را به من شناساندی. با تابش نور نماز صبح، یادت را در اعماق جانم نشاندی. قلبم را مالامال از یاد خود نمودی تا با اولین تابش خورشید، روزم را با نشاطی الهی آغاز کنم.

 

tanha_rahe_narafte@

حسنا
۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر